دفاع پرس منتشر می‌کند؛

روایت کمتر شنیده شده رهبرمعظم انقلاب از شهید موسوی قوچانی/ آنقدر شکنجه شد که نمی‌توانست راه برود

مقام معظم رهبری فرمودند: آنجا فراموش نمی‌کنم حالاتی را که از شکنجه سخت این برادر برای من و هم زندانی‌ها حاصل شد. سخت‌ترین شکنجه‌ها را آن روزها و در زندان به آقای موسوی دادند. در یک روز 3 مرتبه او را بردند بازجویی و هر سه بار کتک زدند...
کد خبر: ۶۸۶۴۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۰ - 01February 2016

روایت کمتر شنیده شده رهبرمعظم انقلاب از شهید موسوی قوچانی/ آنقدر شکنجه شد که نمی‌توانست راه برود

به گزارش دفاع پرس از مشهد، روحانی شهید سید عباس موسوی قوچانی در سال 1324 در روستای کلیدر از بخش سر ولایت قوچان در خانوادهای متدین به دنیا آمد. سید عباس 6 ساله بود که مادر رخت عزای هجران پدر را به تن وی کرد. وی در 12 سالگی وارد حوزه علمیه قوچان شد اما تحصیل در حوزه مانع تلاش برای تأمین معاش خود و خانوادهاش نشد. سید عباس با توصیه و راهنمایی حجةالاسلام والمسلمین شیخ ذبیحالله قوچانی برای تحصیل در سطوح عالی حوزه قوچان را به مقصد مشهد ترک نمود و در مدرسه علمیه نواب مشغول به تحصیل شد.

ایشان در مشهد از محضر اساتید بزرگواری چون آیتالله اشرفی، آیتالله مشکینی، شیخ هاشم و مجتبی قزوینی بهره فراوان جست. وی در مشهد با شخصیتهای بزرگواری همچون شهید کامیاب، شهید هاشمی نژاد، مقام معظم رهبری و آیتالله واعظ طبسی که در آن زمان محور فعالیتهای مبارزاتی در خراسان علیه رژیم طاغوت به شمار میرفتند، آشنا شد و به دلیل مشی فکری اثرگذار در زمره این مبارزان قرار گرفت.

در سال 1350 که مقارن با برگزاری جشنهای 2500 ساله رژیم ستمشاهی بود این شهید در کنار سایر همرزمانش به دستور حضرت امام خمینی (ره) با برگزاری سخنرانی و انتشار اعلامیه مردم را از اهداف شوم رژیم آگاه نمود. درنتیجه این فعالیتها بود که توسط عوامل ساواک دستگیر، زندانی و مورد شکنجه واقع شد.

در بحبوحه پیروزی انقلاب شهید قوچانی نقشی عمده در سازماندهی مردم در مشهد علیه رژیم داشت پس از پیروزی انقلاب با توجه به آگاهی و بصیرت عمیق ایشان مسئولیت حساس بخش اطلاعات کمیته انقلاب اسلامی را عهدهدار شد و در این سنگر در مصافی سخت لانههای عنکبوتی عناصر پسمانده رژیم شاه، لیبرالها و بخصوص منافقین را درهمپیچیده و نابود کرد. در کنار این مسئولیت حساس از حضور در جبههها و خدمت در پشت جبهه غافل نمان. ایشان هرگاه احساس نیاز میکرد لباس رزم پوشیده و عازم میدان نبرد میشد. سرانجام در عملیات فتح المبین در جبهه شوش در رقابیه در سن 36 سالگی با ردای سرخ شهادت به دیدار معبود خود شتافت. پیکر مطهر این شهید بنا به وصیت خودش در کنار شهدای 72 تن به خاک سپرده شد.

به مناسبت ایامالله دهه فجر فرصتی دست داد تا به نحوه آشنایی مقام معظم رهبری با این شهید عالیمقام و همچنین به زندان افتادن وی در جریان جشن2500 ساله را از زبان رهبر انقلاب اشاره کنیم.

یقیناً شهید هستی! مقاومت کن...

بسم الله الرحمن الرحیم

آشنایی من با آقای موسوی حدود سال49 صورت گرفت. ایشان را بهعنوان یک طلبة درسخوان فاضل و مورداطمینان به من معرفی کردند.

آن روزها ما میکوشیدیم طلبههای جوان پراحساس، پرانگیزه که علاقهمند بودند در معارف اسلامی و در بینش انقلاب اسلامی آگاهیهایی پیدا کنند، جمع میکردیم و در جلسات کوچک و بزرگ به اقتضای حال آنها، من به آنها درس میگفتم.

وقتی با آقای موسوی آشنا شدیم، در اولین جلسه چند خصوصیت او مرا به ایشان جذب کرد: یکی قناعت و وقار و کمحرفی این جوان بود.

اینها خصوصیاتی بود که من همیشه از این خصوصیات خوشم میآمد و در طلاب این را میپسندیدم. خصوصیت دیگر ایشان این بود که جوان متعهدی بود. اولین لحظات دیدار ما هنگام نماز ظهر بود که من دیدم چه نماز با توجه و با حالی این جوان ادا کردند. این هم یکی دیگر از خصوصیات دیگری بود که بسیار خوشم آمد و فریفته شدم. آشنایی ما باهم ادامه پیدا کرد، بهطوری که همیشه به من میگفت: من از بین همه افرادی که در این دنیا هستند، امام خمینی را بیشتر دوست دارم و بعد از امام خمینی، تو را. و راست میگفت و آثار محبت را در نگاه و در نشستوبرخاست او و در برخوردهای او احساس میکردم.

آیندة او، سعادت او و همة نیکوییها و زیباییها در روح او و فکر او برای من یک هدف بود و خودم را به آن نزدیک میکردم.

در جریان جشن2500 ساله و در سال1350 یک عده از طلبههای دوستان من از جمله آقای موسوی، شهید عزیزمان هم جزء کسانی بودند که شدیداً فعالیت میکردند و جزء فعالین این ماجراها بود.

دوم مهرماه 1350 بنده را دستگیر کردند، و در همین روزها چند نفر از این طلبههای دوستان ما را گرفتند. سلولهایی بود بسیار کوچک و سقفهای کوتاه و بدون هیچگونه روشنایی.

یک روز دیدم صدای آقای موسوی میآید. فهمیدم که بله ایشان را هم دستگیر کردهاند و اتفاقاً بعد از چند روز ایشان را همسایه من کردند. آنجا فراموش نمیکنم حالاتی را که از شکنجه سخت این برادر برای من و هم زندانیها حاصل شد. سختترین شکنجهها را آن روزها و در زندان به آقای موسوی دادند. در یک روز 3 مرتبه او را بردند بازجویی و هر سه بار کتک زدند و این خیلی چیز عجیبی بود و ایشان دیگر نمیتوانست راه برود و بعد از آن ایشان را به سلول دیگری بردند. صبح یا همان شب به بهانهای بیرون رفتم و دیدم صدای آقای موسوی نمیآید و درب سلول او باز است. گفتم نکند ایشان را شهید کرده باشند و خیلی ناراحت شدم. ولی بعد از چند ساعت صدای شهید از آن طرف زندان بلند شد و بهعنوان اینکه قرآن میخواند، وضع حال خودش را به عربی به من توضیح داد. بعد از چند روز به بهانة تیمّم نگهبان بیچاره را خام کرد و در مقابل سلول من نشست و با تظاهر به قرآن خواندن خیلی راحت بنا کرد با من عربی حرف زدن. حرفش این بود که البته با آن تعبیرات بسیار محبتآمیزی که نسبت به من گفت- فلانی به من بگو که اگر من در این حال کشته شوم، شهید هستم یا نه، البته من هم پاسخ او را با همان صدا از توی سلول گفتم: تو انشاءالله کشته نمیشوی و زنده میمانی، و بدان اگر کشته هم بشوی، یقیناً شهید هستی و مقاومت کن... بسیار خوشحال و شاد تیمّمش را کرد و از آنجا آویزان به گردن نگهبان بیچاره رفت. بعد از زندان کارهایمان ادامه داشت و من یک جلسهای داشتم که اینها 6 نفر بودند و یکی از آنها شهید موسوی بود. اگر بخواهم راجع به خصوصیات اخلاقی ایشان صحبت کنم و نقاط مثبتش را بشمارم، باید بگویم یک فردی بود دارای علم و حلم و با جنبه. آدمی نبود که زود عصبانی شود، از کوره در برود، و در پاسخ یک حرف یا یک تعرّض، جواب نسنجیده بدهد. اهل کار بود؛ یعنی، کار جسمی را خیلی راحت انجام میداد.

از خصوصیات دیگر این روحانی مؤمن جوان شهید این بود که ایشان زندگیاش زاهدانه بود، وضع داخل زندگیاش فقیرانه و زاهدانه بود. در حالی که میتوانست بهتر از آن بکند، برایش این امکان وجود داشت. از جمله خصوصیات دیگر ایشان این بود که متعبد بود، نماز با حالی میخواند، نمازش با توجه بود. اهل ابتکار و نوآوری بود. مطالب را میپرداخت، میپخت، بر آنها میافزود و چیزهایی جدید را از آن استنباط میکرد و استخراج میکرد. شکوفایی و رشد داشت، البته درسخوان بود و علاقهمند به درس.                  

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۵:۳۷ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۱
0
0
سلام
خاطره رهبری در زندان طاغوت با شهیدموسوی قوچانی از زبان مبارک خود ایشان
https://www.aparat.com/v/4uCLQ
نظر شما
پربیننده ها