گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، مونا معصومی - حماسه جاودان هشت سال دفاع مقدس در سرزمین اسلامی ایران همچون مدال افتخاری است که همیشه تاریخ، بر سینه ستبرمجاهدان اسلام میدرخشد. شمیم دلانگیز این حماسهمقدس مشام آزادگان را مینوازد. مجاهدانی که با بهرهمندی از چشمهسار زلال تعالیم مکتب اسلام و رهبری قائد عظیم الشان جهان تشیع حضرت امام خمینی(ره) با خلق حماسههایی پرشور، خویش را در مسند بلند مرتبهترین مردم دنیا قرار داده و پیشاهنگ ایثار و فداکاری و مقاومت شدند و در زمین نیز آسمانی زیستند.
یکی از این عرشیان فرش نشین شهید بزرگوار عبدالرسول زرین بود که قفس تن را شکست و از خاک به افلاک رسید و مصداق حقیقی یخرج الحی من المیت بود. شجاعت و رشادتهای این شیر مرد جبهههای حق علیه باطل آنچنان زیاد بود که شهید حاج حسین خرازی سرلشکر پر آوازه اسلام وی را"گردان تک نفره زرین" نامیدند. جای جای جبهههای جنگ و زمان به زمان این حماسههای جاویدان، تمثالی از حضور شهید را در خود دارد. از دارخوین تا آبادان، از پادگان حمیدیه تا طلاییه، از سوسنگرد تا هویزه، از تپههای الله اکبر تا بستان و از فکه تا عین خوش و بالاخره در عملیات خیبر، مُهر شهادت بر طومار زندگی این بزرگمرد دلیر نقش بست و تربت او تا ابد دارالشفای آزادگان و احرار خواهد بود.
این سرباز مخلص لشکر امام حسین (ع) بعد از بارها مجروحیت و با به یادگار گذاشتن هفت فرزند و دهها نکته عبرت انگیز در عملیات مرحله دوم خیبر به ملکوت اعلا پیوست و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
اصغر زرین فرزند شهید عبدالرسول زرین به مناسبت سالروز شهادت پدرش، به بیان چند خاطره به روایت همرزمان شهید پرداخته است. در ادامه ماحصل گفت و گو را میخوانید.
***
** هدیه الهی
یک بار همان اوایل جنگ در منطقه جنوب در حال دویدن پایشان گیر میکند به یک کیسهای و زمین میخورند، کیسه را از زیر زمین بیرون میآورد تا پای نیروها به آن نخورد و اذیت نشوند که مشاهده میکند یک تفنگ خیلی خوش دست و زیبا، دوربین دار و تخصصی به نام مگ درون کیسه قرار دارد که ابتدا به صورت مجزا و از سلاحهای تک تیر اندازی دشمن بوده است، که خداوند این اسلحه را جلوی راه او قرار میدهد.
خودش میگفت در یک روز چندین تانک را از کار انداختم و دشمن وحشت زده عقب نشینی کرد، بعد از اتمام کار شهید خرازی به سرعت با موتور به سمت شهید زرین میرود و او را در آغوش میگیرد و میگوید برادر زرین امروز تو معجزه کردی و دشمن را در نطفه خفه کردی و این قصه باعث میشود که از آن به بعد ایشان در عملیاتها صرفا نقش تک تیرانداز ویژه لشکر امام حسین(ع) را داشته باشند.
پدرم مبتکر تشکیل گروه تک تیراندازی با آموزش تخصصی بالا برای اولین بار در لشکر امام حسین(ع) میشوند، خلاصه یک نیروی تام الاختیار بودند که خود همه چیز را در مورد جنگ میدانست و خیلی خوب نقاط حساس دشمن را میشناخت.
سردار ابوشهاب (معاون و فرمانده لشکر امام حسین(ع) در جبهههای نبرد) در بیان خاطرات خود با پدرم بیان کردند: شهید زرین در جبههها بویژه در کردستان نقش بسزایی داشت. خود یک گردان و عامل تاثیر گذاری بود. میتوان شهید زرین را "حبیب ابن مظاهر زمان" نامید.
** دیدار با حضرت امام (ره)
یک شعری است در رابطه با تیری که به گوش ایشان اصابت کرده که یکی از بچههای آزاده بنام سرهنگ علیرضا لطفی که در عملیات خیبر اسیر شدند. خاطره دیدار پدر با امام (ره) را ایشان برایمان اینگونه روایت کردند "آن زمان فرماندهها به امام(ره) گفته بودند که زرین تک تیرانداز لشکر است که تیری هم به گوششان اصابت کرده است. حضرت امام(ره) عکس شهید زرین را در مجله پیام انقلاب دیده بودند. آن مجله را آوردند. امام(ره) به عکس نگاه میکردند و لبخند میزدند. پدرم گفته بودند که بهترین خاطرهام در آن دیدار، لبخند رضایت حضرت امام(ره) بود." آن آزاده عزیز این شعر را برای پدرم سرودند:
کیست این مرد که تیری به سر لاله گوشش سخن وصل نموده نجوا
و چنین خنده زنان از شرر خصم ندارد پروا
این همان زرین است که ز مردان یقین مرد حقیقت بین است
او خودش گفت به دیدار امام
وقتی از طاقچه تصویر مرا بر میداشت
و نگاهی بر من و نگاهی بر عکس تا به لبخند رضایت گل رویش بشکفت
زان تبسم چه سخنها به من خسته و رزمنده نگفت
خستگی را ز تنم گرد غم را ز رخم به نگاهش به تبسم همه یکباره برفت
** حماسه رمضان؛ نبرد نفر در برابر تانک
عملیات رمضان هم خاطرهای زیبا دارند که به حماسه رمضان از آن میتوان نام برد. میگویند که آمدم دیدم که دشمن با تانکهای T72 وارد عمل شده بودند و بچهها نمیتوانستند تانکها را بزنند. تانک های T72 انقدر مقاوم است که آر پی جی در بدنه آن اثری ندارد و بخاطر نیروها و تیربارچیهایی که اطرافش بودند، بسیار نشانهگیری را سخت میکرد. پدرم همان موقع به ذهنشان میرسد که خود جلوی پیشروی دشمن را بگیرد و برای یکی از بسیجیها بنام "ابودردا" حماسه آن روز را بیان کرده بود (سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا هم این حماسه را در افتتاحیه سالن تیراندازی بینالمللی شهید زرین در اصفهان بیان کردند).
پدرم روایت کرده بود که در همان زمان یکی از فرماندهان پیش من آمد و گفت دستور عقب نشینی آمده، شما هم برگردید. ما به وجود شما نیاز داریم. شهید در جواب میگویند که اگر عقب بیایم نیروها تماماً اسیر و قتل عام میشوند. وقتی همه برگشتند اگر زنده ماندم بر میگردم. در گودالی که کنده بودم، اول تیربارچیها را زدم بعد نیروهای اطراف تانک را و سپس راننده تانک که در حال خروج و فرار از تانک بود. پیریسکوپهای تانکها را هم میزنند که تانکهای جلویی که متوقف میشدند تانکهای دیگر نمیتوانستند پیشروی کنند.نیروهای خودی در این فاصله توانسته بودند عقبنشینی کنند، در همین لحظات بود که یک خمپاره در کنار پدرم اصابت میکند. پدر تعریف میکند که انفجار او را چند متر آن طرفتر پرتاب میکند. در اثر این انفجار، شکمشان پاره و رودههایشان بیرون میریزد. او هم با مشما و چفیه روی شکم را میبندد.
** حماسه کانی مانگا
"در غرب در ارتفاعات کانی مانگا در عملیات والفجر چهار شهید زرین حماسهای دیگر میآفریند"
شهید خرازی روایت کرد: ارتفاعات کانیمانگا، در غرب کشور گارد ریاست جمهوری عراق وارد عمل شده و موقعیت به شدت سخت شده بود. در این هنگام برادر عبدالرسول نقش خود را ایفا میکند و من میدیدم چندین نفر برایش خشاب پر میکردند. او هم مرتب عراقیها را مورد هدف قرار میداد. در آن روز چهل نفر از عراقیها را زد. با این کار جلوی پیشروی عراقیها را گرفته و باعث زمین گیر شدن آنها میشود.
شهید خرازی ادامه داد: در عملیات والفجر چهار، عبدالرسول زرین نقش تعیین کنندهای داشت.
سردار صبوری فرمانده تیپ قمر در دوران دفاع مقدس، در سخنرانی به مناسبت سالگرد شهید زرین بیان میکرد: اگر اسناد و مدارک عراق را بیاورند حتما مشخص میشود که شهید زرین تک تیراندازی است که بیشترین تلفات را از آنها گرفته است. دشمن کاملا میدانست که ایران تک تیراندازی دارد که به شدت از آنها تلفات میگیرد. نقاط حساس دشمن را آسیب پذیر کرده و جلوی پیشروی آنها را یک تنه گرفته است که این چیز سادهای نبود. رشادتهای شهید زرین در حد اعلی بود. به قول یکی از فرماندهان: ما یک شهید خرازی و یک شهید زرین داشتیم.
** نحوه شهادت عبدالرسول زرین
شهید خرازی روایت کرد: در عملیات خیبر عبدالرسول با شدت و قوت عراقیها را میکشتند و این کار او دشمن را دچار دستپاچگی کرده بود. خبر دادند که عبدالرسول زرین در بهترین حالات و همانطور که اسلحهاش به سمت دشمن نشانه میرفت به شهادت رسیدند. ما در سوگ ایشان بودیم و او به سعادت رسیده بود. بین ما یک رابطه عاطفی پدر فرزندی عمیقی حاکم بود، خیلی به هم علاقه داشتیم و در کنار هم بودیم و جزء افتخاراتمان بود که با یک چنین سرباز مخلص امام زمان(عج) که همه چیز را در راه لقاء دوست رها کرده بود آشنا شدیم. هر چقدر بیشتر میگذشت علاقه و رفاقت ما نسبت به ایشان بیشتر میشد. در عملیاتهایی که بعد از شهید زرین انجام شد، جای او خالی بود و ما سعی کردیم این وصیت برادرمان عبد الرسول زرین را در تشکیل گروه تک تیر انداز عملی کرده باشیم.
سردار حاج نادر قاسمی عکس العمل رژیم بعث از شهادت زرین را اینگونه بیان کرد: برادران در بیسیم و رادیوی دشمن شنیده بودند که اظهار میکنند "شکارچی خمینی" را زدیم.
انتهای پیام/