به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید "حسن غازی" در عین شادابی جسم و شهرت عازم جبهههای حق علیه باطل شد. او رفت تا به ورزشکاران بیاموزد که جوانمردی هرگز از خاطرهها نخواهد رفت.
او پس از حضور در جبهه، مسئولیت یکی از آتشبارهای توپخانه را عهده دار شد لذا لیاقت و کاردانی ایشان باعث شد تا بعنوان فرمانده گردان توپخانه خدمات شایانی را به جنگ نماید. آن بزرگوار که از ابتدا با مسئولیتهای مختلف وارد عرصههای نبرد شده بود در بسیاری از عملیاتها در غرب و جنوب شرکت داشت و بیمهابا به دشمن میتاخت. لذا فرماندهی کل سپاه مسئولیت ایجاد اولین گروه توپخانه سپاه را به ایشان واگذار نمود و بعد از مدتی یگانهای مستقل توپخانه در سپاه با همفکری ایشان به وجود آمدند.
سرانجام در عملیات خیبر که برای سامان بخشی به آتش پشتیبانی به خط مقدم محاصره شده به طلائیه رفت و تیر بار بدست همپای بسیجیان عاشق ساعتها جنگید و نهایتاً هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار گرفته و به لقاء ا... پیوست. پیکر وی در طلائیه ماند.
به بهانه سالگرد شهادت و یادآوری رشادت پهلوان آسمانی شهید "حسن غازی" به بازخوانی مصاحبه این شهید بزرگوار در دوران دفاع مقدس پرداختیم.
***
خبرنگار: تاریخچهای از تشکیل توپخانه سپاه و تحولات آن را تاکنون، بیان بفرمایید؟
شهید حسن غازی: توپخانه سپاه از بدو تشکیل تاکنون با کمبودها و بود و نبودها دست و پنجه زیادی نرم کرده است و برخوردهایی داشته که حتی میتوانست آن را از صحنه بدور کند ولی با جدیت و پشت کاری که بچهها از خود نشان دادند توانستند آن شکل و انسجام خاص که یک توپخانه در عملیات میتواند با یگانها فعالیت داشته باشد و برای عملیات جمع شوند از خود نشان دهد.
ما در عملیات ثامن الائمه برای حصر آبادان، مقداری توپ 122 میلی متری از مزدوران عراقی به غنیمت گرفتیم. چون کار با این توپها را بلد نبودیم و آنها در انبارها ذخیره شدند. در عملیات طریق القدس باز هم غنیمتهایی داشتیم که به علت عدم شناخت و طریقه استفاده از آن در انبارها ذخیره شد. برخی از توپهای غنیمتی را به برادران ارتشی تحویل دادیم تا در جهت اسلام استفاده شود. توپهای 105، 130، 122 و 150 میلی متری بودند.
توپهای 105 میلیمتری را لشکر مقدس امام حسین (ع) تحویل گرفت و توانست از عملیات چزابه به بعد مورد استفاده قرار دهد و اولین لشکری بود که نیروهایش با جدیت به کارگیری توپ ها را به نحو احسنت انجام داد و با بها دادن فرمانده تیپ توانستند توپخانه را در حد توانشان در دست بگیرند.
با مددی که از دوستان ارتشی گرفتیم و الحق که برادران نیز دست دوستی فشردند. سپاه و ارتش با همکاری و کمک یکدیگر، توپخانه سپاه توانست توپهای 105 میلی متری را در عملیات تنگه چزابه به کار گیرند. شالوده توپخانه از همان زمان بنا شد.
پس از آن در عملیات فتح المبین که رزمندگان اسلام در چند محور عملیات انجام دادند توپ های بسیاری به تصرف درآمد ولی چون آن زمان لشکر امام حسین شرایط این کار را داشت از همان ابتدا توپ های 130 میلی متری را به کار گرفت و از همان موقع با کمک برادران ارتشی مورد استفاده قرار داد. باقی توپها هم به علت عدم شناخت و روش به کارگیری آنها تا عملیات بیت المقدس ماندند.
در عملیات بیت المقدس با همکاری گروهی از بچههای سپاه، توانستند این توپها را سازماندهی و در لشکرها به عنوان آتش بار استفاده کنند. لازم به ذکر است که امروز گروه 61 محرم را تشکیل دادیم. این گروه متشکل از چند گردان توپخانه است که میتواند لشکرها، تیپها و یگانهای مانوری را پشتیبانی کند.
برادران سپاه و ارتش همدیگر را خوب درک کردند و این درک بخاطر احساس نیازی که نسبت به یکدیگر دارند بود.
خبرنگار: با توجه به گریزی که از توپخانه ارتش و همکاری که برادران ارتشی با توپخانه سپاه داشتند اساسا توپخانه سپاه و ارتش را در چه خواهید دید برای رفع برخی ضعف ها و قوت ها چه توصیه های دارید؟
شهید حسن غازی: توپخانه سپاه و ارتش به یکدیگر نیاز دارند. ما توانستهایم از برادران متخصص بهترین استفاده را ببریم و با ایمان و یقینی که در بچههای ماست و گنجایش پذیرش تمام این مسائل را دارند. برادرش ارتشی نیز با برخوردهای حسنهای که انجام دادند توانستند همدیگر را درک کنند و گام موثر و استواری را در این مسیر بردارند و ساختمانی بنا کردند که به قول برادر شیرازی از همه جوانب و ناحیه ها یک لشکر الهی شوند.
خبرنگار: یکی از مسائلی که این واحدها با هم درگیر هستند مسئله تعمیر و نگهداری توپ ها و تهیه قطعات یدکی آنهاست. بفرمایید چه اقداماتی در رابطه با خودکفایی و رفع نیازها در این امر صورت گرفته است؟
شهید حسن غازی: ما به کلیه توپها و خودروهای که غنیمت گرفته شده بود نیاز شدیدی داشتیم، تا اینها را برآورد کنیم و نسبت به این مسئله دستمان به جایی بند نبود. بچه ها با اشتیاق و تعهدی که در خود احساس می کردند در پی ساخت این قطعات رفتند و توانستند قطعات مورد نیاز و حساس را خودشان تهیه کنند.
امیدواریم که با پی در پی شدن عملیات والفجر باز بتوانیم مکمل کننده نقصهای توپخانه باشیم. همچنین بتوانیم توپهای زیادی هم مجددا به غنیمت بگیریم که این مستلزم ادامه عملیات است که تا سرنگونی صدام طالبش هم هستیم.
خبرنگار: با توجه به تحلیل امپریالیسم جهان خوار و با سپردن هواپیماهای سوپر اتاندارد به عراق در رابطه به تنگه خلیج چه تصمیماتی از طرف این مرکز اتخاذ شده است؟
ارسال هواپیمای سوپر اتاندارد برای متجاوزان بعثی بیشتر جنبه تجارت و قالب کردن لوازم زراب خانهشان به آنهاست و هیچ کاری را پیش نخواهند برد. مگر اینکه آسیب پذیری نسبت به این قضیه در ما باشد.
تدابیری خاص در خلیج داریم که میتواند مسدود کننده تمام حرکات شیطانی امپریالیسم باشیم. در این مورد تصمیماتی گرفته شده و حتی در مرحله عمل هم قرار گرفتیم تا بتوانیم ضربه نهایی را به بدنه نحیف آنها وارد کنیم.
خبرنگار: در این روزها شاهد تهاجم بیامان امپریالیسم غرب و ایادی آن به مردم محروم جنوب لبنان هستیم و از طرف مقابل حرکات امیدوار کنندهای از طرف انقلابیون مسلمان لبنانی مشاهده میکنیم. به نظر شما چه رابطهای بین این جریانات و پیروزیهای اخیر رزمندگان در جبههها است؟
شهید حسن غازی: زمانی که محرومین و مظلومین همدیگر را بیابند و مردم به درک کافی برسند، این درک برای دشمنان آسیبپذیر است. قطعا ضربه مهلک در این مورد به دشمن وارد خواهد شد.
نسبت به این موضوع، دیدید که محرومیت و مظلومیت نتوانست مردم ایران را محبوس کند. زمانی که مردم خودشان را آزاد دیدند، برای اینها (دشمنان) خطرآفرین شدند و منجر میشد که اینها کلا از روی زمین محو شوند.
سرنگونی خودشان را میبینند به همین دلیل هر عملیات موفقیت آمیزی که در ایران توسط رزمندگان اسلام انجام شده اینها میخواهند که آن شوق و سرشاری که در محرومین و مظلومین بقیه ایران و اقصی نقاط جهان به وجود آمده را سرکوب کنند. این برخوردها مکمل است.
آنها میدانند هر عملی که بر علیه ما انجام دهنده، نتیجهاش تقویتکننده ما خواهد بود. بنابراین این اعمال را به محرومین و مظلومین دیکر کشورها انتقال میدهند. این حرکات؛ حرکات منفی است و تمام عوارض متوجه خودشان شده و برعکس انسجام دهنده نیروهای مظلوم و محروم میشود و باعث جدیتی خواهد شد که منتهی به حرکات طوفان وار آنها در جهت سرکونی و براندازی می شود تا جایی که اسم آنها از صفحه تاریخ محو گردد.
خبرنگار: به عنوان یک مسئول میخواستیم نظر شما را در مورد جنگ و آینده جنگ بفرمایید؟
شهید حسن غازی: جنگ فی نفسه کراهت دارد ولی وقتی که مسئله اسلام و مظلومین و محرومین است این راه ارزشمند و حیات دهنده است. نسبت به همین موضوع امام فرمودند که جنگ برای ما نعمتهای زیادی داشته است و به جای کراهت و اکراه توانستیم ملموساً با آن برخورد کنیم. مخصوصا ما که در قسمتی از منطقه در میدان هستیم این شهود را به عینه دیدیم.
آینده ای که جنگ ایران دنبال می کند، آینده ای است که در خانه عراق و صدام محبوس نمی شود. این درس و عبرتی است برای کلیه امپرالیسمهای شرق و غرب که تا هر موقع خواستند به ایران نزدیک شوند قیچی ایران تند میشود و آن ایرانی که گرفته شده از اسلام است، ریشه اینها را قطع میکند.
انسجامی که در رابطه با جنگ در مردم حاصل شده را می توان برگشت و در دوران انقلاب مرور کرد. آن انقلابی که با آن انسجام، همگامی و هماهنگی مردم شکل گرفت تا جایی که منجر به سرنگونی رژیم شاهنشاهی شد.
جنگ به مصابه یک صافی بود تا خالصین و مخلصین را از خود عبور دهد.
صدام براساس شناخت غلطی که به او داده بودند که بعد از انقلاب ارتش ما پراکنده است و ما یک ارتش هماهنگ و سازمان یافته نداریم، به کشورمان تجاوز کرد. بر این باور بودند که میتوانند ایران را در عرض چند روز فتح کنند. همچنین میتوانند آن حرکت انقلاب اسلامی را در نطفه بخشکانند. و از آن حرکت پوینده و فیض بخش آن در منطقه و خارج از منطقه حاکم بود، جلوگیری کنند.
رژیم بعث عراق با پیشروی در خاک ایران توانست نیروهای مومن و مخلص را به هم ربط دهد. به گفته امام(ره) رمز پیروزی ما در وحدت و هماهنگی ماست. وحدت و هماهنگی که منشا الهی دارد. باز هم به تعبیر خود امام "کشور ما؛ یک کشور الهی شده است. کشوری است که تمام قوایش الهی است و تمام قواهای شیطانی را در خود از بین برده و حتی میخواهد در مورد منطقه همین کار را انجام دهد."
افرادی هستند که از درون پاکبا دیگران برخورد میکنند. همچون اعضای یک بدن هستند. هر عضوی که درد بگیرد آن عضو هم به درد میآید و نسبت به درد هم، احساس مسئولیت می کنند. و این احساس مسئولیت آن شخص را مجبور میکند تا در مقابل دشمن، عملی انجام دهد.
"اتحاد و هماهنگی" که امپرالیسم در جهت شکاف آن بود، را در این جنگ به دست آوردیم.
این وحدت و انسجام توانست نیروهای ما را به هم متصل کند. سیلی را راه انداخت تا تمام ستونهای پوسیده و ناهماهنگ دشمن را متلاشی کند و در منجلاب تاریخ سوق دهد.
اولین چیزی که در رابطه با جنگ حاصل شد آن وحدت و انسجام بود، که ناشی از همان ایمان و یقین است. ناشی از اعتقاد به معاد و مرگ است. مرگی که زنده کننده است نه فانی. معتقدند که انسان برای دنیا خلق نشده، دنیا برای انسان خلق شده. دنیا یک سایه ناپایدار و گذراست و انسان نباید در زیر سایه ناپایدار توقف کند و از دنیا باید پلی برای عبور استفاده کند.
در مسائل جنگ جنبه اخروی اش بیشتر از دنیوی است. اگر مسائل و کمبودهای وجود دارد، توانستند با آن قوت ایمان و خمیرمایهای که در آن است برطرف کنند. توانستیم از بدو تا کنون آن انسجام و اعتقاد مبارزه کردن با دشمن را در خودمان حفظ کنیم و می خواهیم در آینده بیشتر حفظ شود.
ما باید توجه اصلی را به خدا داشته باشیم و برای او کار کنیم. معتقد هستیم که وابسته شدن به خدا ما را از بندِ بندگیها رها میکند. انسان عابد آزاد است و نسبت به تمام تعلقات دنیوی دور است. هیچ وقت دلش را نسبت به این مسئله میل و توجهی نمیدهد. همه چیز را در خود خدا می بیند و در تضاد دین و دنیا، دین را طالب باشد. یعنی رضایت خدا را طالب باشید تا رضایت مردم. ارزش انسان هم به همین است که خودش را در دنیا نبیند.
اگر ابرقدرتهای شرق و غرب بخواهند حرکاتهای انجام دهند باز هم این ضربههای کاری ما بر جسمهای به درد نخور آنها هم خواهد خورد.
با این روش و شکلی که پیش می رویم و به انتها میرسیم این قطعی است زیرا حقانیت با ماست . چیزی است که خود ما و دیگران واقف هستند. بنابر فرموده امام علی (ع) "حق همیشه پیروز است". و نمی توانیم آن حقانیت را در چارچوبی محبوس کنیم و در تنگنا قرار دهیم. مانند درختی است که ریشهای است که زایش می کند و حرکت میکند. مانند یک درختی پر بار، که میوههای آن حیات دهنده است، ارائه دهد. حتی این ها را منتشر کند.
کشور اسلامی ایران، جایی قرار گرفته است که ربط دهنده و حلقه اتصالی از دریچه قلب شرق به غرب است و حکم یک صراط را برای آنها دارد که نمی توانند به سادگی از این پل صراط عبور کنند. در اینجا بازخواست و حتی تنبیه میشوند. هر قدمی که در این رشته می گذارند، لرزش آنها حتمی است. این پارگی و گریز، هر لحظه ممکن است که حیات آنها را در منطقه و جهان محو کند. توصیه می شود که دست از این کارهایشان بردارند.
مردم در این مسیر، صیقل داده شدههایی هستند که به این زودی زنگ زده نمیشوند. حتی اگر در اعماق دریاها یا حتی در دورترین درهها و معابر بیافتند آن حالت در آنها هست. فطرتشان که از قبل درخشش می کرده است الان دیگر جهانگیر شده. آمریکا نمی تواند با این وضع جان سالم از این سیقل یافتهها بدر ببرد.
خبرنگار: توصیه و پیامتان برای جذب رزمندگان اسلام در این مرکز را بیان بفرمایید.
شهید حسن غازی: دور بودن توپخانه از میدان کارزار این ذهنیت را در بچهها ایجاد کرده که توپخانه از کارزار دور است و آنها نسبت به این موضوع شور و اشتیاقشان را از دست دادهاند و نسبت به توپخانه دید منفی دارند. در صورتی که یک رزمنده می تواند یک توپچی مدبر باشد. برای نمونه در والفجر 3 در منطقه مهران، توپخانه ما که در آنجا قرار داشت، این گردان از سمت چپ در خط اول بود. باید 24 ساعت نگهبانی میداد. حتی درگیریهای هم بین آنها و نیروهای گشتی عراق پیش آمد و از مقابل هم پاسخگوی آتشهای دشمن بود.
توپخانه واحدی است که نیاز به نیروهای رزمی پیاده و هم توپخانهای دارد. این ها مکمل هم هستند. آن رزمندگانی که در خط بودند و دیدند که آتشی که توسط بچههای ما ریخته می شود چقدر به رزمندگان روحیه میدهد. آنها شاهد بودند که توپخانه چقدر در عملیات ها موثر بوده است. ما در هر عملیاتی که توانستهایم آتشهای دشمن را مهار کنیم، در آن عملیات نتیجه مطلوبی داشتیم. این نشان می دهد که توپخانه چقدر در این مورد ارزش دارد. نیروهای رزمنده نسبت به توپخانه دید بازی داشته باشند.
توپخانه حالت راکدی هم در مقطع زمانی به خود می گیرد که این حرکت راکد را میشود با برنامه ریزی صحیح شده ای در جهت تخصصشان برای بالا بردن معنویت خود به مرحله اجرا گذاشت و آن خلاء را نسبت به آن موضوع باز کرد.