قسمت اول؛

آوینی و دشمنانش/ بازخوانی تقابل عناد آلود «سیمای سازندگی» با شهید آوینی

در زمان جنگ «بوسنی و هزرگوین» روزنامه کیهان دست به انتشار مطلبی زد که چالشی بی سابقه را برای «محمدهاشمی رفسنجانی» مدیریت وقت «صدا و سیما» کلید زد.
کد خبر: ۷۶۹۱۷
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۵ - 10April 2016

آوینی و دشمنانش/ بازخوانی تقابل عناد آلود «سیمای سازندگی» با شهید آوینی

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، در بررسی مقاطع مختلف حیات شهید «سید مرتضی آوینی»، نقاط عطف سرنوشت سازی به چشم میخورد که در شکلدهی مسیر سیر الی الله و سلوک معنوی وی و خلق آثاری از او که در آینده «فرهنگ انقلاب اسلامی» نقش چشمگیری را بر عهده گرفتند تاثیر بسزایی داشتند. از سالهای پرفراز و نشیب تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا تا برخورد با پدیده انقلاب اسلامی و سپس ورود به «جهاد سازندگی» و قس علی هذا...

 

در این میان، یکی از اصلی ترین فصول تکاپوی «سید مرتضی آوینی» در مسیر «شدن» ،  با پایان «جنگ تحمیلی» در سال 1367 آغاز می شود. این مقطع که 5 سال پایانی حیات ایشان را در برمیگیرد، عمدتا مصروف اداره ماهنامه «سوره» و خلق آثار مکتوب و نظریهپردازی در حوزه سینما و تلویزیون گشت. تنها در سال 1371 بود که به دنبال ابراز تمایل «مقام معظم رهبری» به از سرگیری مجموعه مستند "روایت فتح " و با پشتیبانی مستقیم بیت ایشان، «مرتضی آوینی» بار دیگر بخشی از اوقات خود را به احیای مجموعه «روایت فتح» اختصاص داد که البته این اوقات در مجموع به چند ماه محدود شد و با شهادت وی در منطقه عملیاتی «فکه» ادامه کار به همراهان و دوستانش واگذار گردید.

 

 تابستان سال 1371 و ساخت مجموعه مستند «خنجر و شقایق»را بی شک  باید آغازی بر مهم ترین نقطه عطف حیات «سید مرتضی آوینی» به شمار آورد که تبعات آن تا لحظه شهادت وحتی چندین ماه پس از آن تداوم یافت و پیوندی عمیق میان مستند «خنجر و شقایق» و نام این شهید برقرار نمود. این در حالی بود که نقش شهید آوینی در ساخت این مجموعه تنها به نگارش و قرائت گفتار متن آن محدود میشد.

 

طی 16-17 سال پس از شهادت «سید مرتضی آوینی»، به دلایل مختلف، هیچ اقدامی در جهت بازخوانی مجدد پرونده «خنجر و شقایق» انجام نگرفت و شاید یکی از دلایل این غفلت، در هم پیچیده شدن طومار حاکمیت برخی از آفرینندگان و عاملان «بحران خنجر و شقایق» بر صدا و سیما به فاصله چند ماه پس از شهادت سیدمرتضی آوینی باشد.

اما غرض از ارجاع دوباره به این مقطع تلخ از حیات شهید آوینی، نه محاکمه کسی است و نه تصفیه حساب با عوامل موثر در این ماجرای دردناک که دست عدالت پیشه روزگار ، خود از عهده ی این مهم برآمد. آن چه صاحب این قلم را واداشت که به پیگیری مستند ماجرای «خنجر و شقایق» بپردازد اشاره موکد، دردمندانه و مکرر دوستان شهید آوینی بر این نکته بود که ایشان «در آخرین روزهای حیاتش به شدت تنها و در تنگنا بود.»(علاقمندان میتوانند برای مشاهده و مطالعه مصادیق بیشتر به مصاحبههای متعدد از دوستان شهید آوینی مرجعه نماید.)

 

جالب این بود که در جریانی کنکاشهای انجام شده برای ریشهیابی این «تنهایی و تنگنا»، گروهی از دوستان این شهید که دست بر قضا گرایشهای سیاسی مشخصی هم داشتند، علت این وضعیت را در ماههای پایانی حیات سیدمرتضی آوینی، به دو یا سه مقاله انتقادآمیز در روزنامههای یومیه آن روز («کیهان»، «جمهوری اسلامی») مربوط میدانستند (مشخصا مقاله «آقای سردبیر، خدا را فراموش نکنید»)، اما رجوع به فحوای مقالات ذکر شده نشان داد که این موارد با توجه به روحیه شهید آوینی به هیچ وجه نمیتواند ایشان راتحت هر گونه تاثیر سوئی قرار دهد و یا خللی جدی در مسیر فعالیتهایشان ایجاد نماید. همچنین روایات و اقوالی هم نقل می شد مبنی بر این که برخی عملکردهای ماهنامه «سوره»، از سوی بچه مسلمانها به تمایلات روشنفکری تعبیر شده و برای مثلا ضرب و شتم سردبیر مجله اقداماتی صورت گرفته بود که البته هیچ مستند و شاهد دقیق و معتبری برای صحت این قبیل دعاوی و یا حداقل جدی بودن آن ها در دست نگارنده نرسید، طرفه این که اقداماتی از این دست (با فرض صحت ادعاهای این چنینی) صرف نظر از محدود بودن ، نمیتوانست عاملی برای بایکوت و در تنگنا قرار گرفتن فردی مانند آوینی باشد. او یک «سیاستمدار حراف» «یا ژورنالیستی ماربلعیده و سیاستباز» نبود که بتوان با اعمالی از این دست( تاکید میکنم با فرض صحت این ادعاها ) در منگنه ی روحی قرار گرفته و دچار تنگنا شود.

 

علی ای حال در جریان جستجو ها  سرنخی پیدا شد که از سوی چند تن از همکاران شهید آوینی در مجموعه دست اندرکاران «روایت فتح» مطرح گردید: «تقابل مستقیم شهید آوینی با مدیریت وقت سازمان صدا و سیما بر سر مجموعه خنجر و شقایق.»

 

حتی یکی از همین دوستان مدعی شد که شهید آوینی در آن فیلم معروفی که چند روز قبل از شهادتش در فکه از او گرفته شده و با خنده رو به دوربین مشت تکان داده و شعار میدهد در حال گله کردن از محمد هاشمی (رییس وقت صدا و سیما است) که البته چون این فیلم تا کنون هیچگاه با صدای اصلی پخش نشده، صحت و سقم این ادعا برای نویسنده معلوم نگردید. با وجود آن که در مصاحبه با تنی چند از دیگر دوستان آوینی، درست بودن چنین مسالهای زیر سوال رفت اما به هر حال با طرح این قبیل خاطرات و نکته ها ،راهی جدید برای ریشهیابی این مسئله باز کرد.

آن چه میخوانید نتیجه پیگیری همین سرنخ است. نظر به اینکه در متن اسناد ارائه شده، شرح تفصیلی و مشروحی از ما وقع انجام گرفته است ، بدون توضیح اضافی دیگری اولین برگ از اسناد «بحران خنجر و شقایق» را پس از سال ها بازنگری مینماییم.

 

*عصر روز 23آبان سال 1371 هجری شمسی ، در حالی که موضوع جنگ کشتار مسلمانان سرزمین «بوسنی و هزرگوین» به دست ارتش نژاد پرست صربستان در صدر اخبار رسانه های گروهی داخلی و خارجی قرار داشت ، روزنامه کیهان در صفحه 18 از شماره 14625 مطلبی را منتشر کرد که چاشی سرنوشت ساز را برای  « محمد هاشمی رفسنجانی » مدیریت وقت «صدا و سیما» کلید زد. متن کامل این مطلب بدین شرح است:

 

 

نظر شما
پربیننده ها