به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، یدالله جوانی کارشناس مسائل سیاسی در تحلیلی در رابطه با مذاکرات هسته ای و توافق ژنو در مورد برنامه هسته ای کشورمان می نویسد:
پس از توافق ژنو به عنوان گام نخست، عدهای چنین میپنداشتند که از این پس لحن و ادبیات دولتمردان ایالات متحده امریکا در برخورد با ملت ایران و موضوع هستهای، متفاوت از قبل خواهد شد. طی 10 سال گذشته، راهبرد غرب و به ویژه امریکا در قبال موضوع هستهای ایران، راهبرد فشار – مذاکره بود و لکن در عمل این راهبرد نتیجهای در بر نداشت. اگر به گذشته نگاه شود، زمانی امریکاییها هر نوع مذاکره با ایران را، مشروط به توقف کامل یا تعلیق تمامی فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی اعلام میکردند.
نتیجه ندادن این رویکرد، ناکارآمدی تحریمها در عقبنشینی هستهای ایران و مؤثر واقع نشدن تهدیدات نظامی سبب شد تا امریکاییها از سال 1390 به بعد، با ارسال پیامهایی، آمادگی خود را برای مذاکره با ایران و رسیدن به توافق در موضوع هستهای، با محترم شمردن حق ایرانیان در برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای اعلام کنند. اعلام آمادگی امریکاییها برای پذیرش حقوق هستهای ملت ایران پس از 10 سال، موجب شد تا کسانی و گروههایی تصور کنند این رویکرد جدید امریکا همراه با صداقت بوده و از طریق مذاکره میتوان موضوع هستهای کشور را در مسیر عادی قرار داد.
در حالی که برخی اینگونه میپنداشتند، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، در مقاطع گوناگون، ضمن تأکید بر اصل سیاست مذاکره و گفتوگو با تصریح اظهار میفرمودند که امریکاییها قابل اعتماد نبوده و در عمل به آنچه میگویند پایبند نخواهند بود. رفتار دولتمردان امریکا پس از توافق ژنو در قبال این توافقنامه و محتوای آن، نشان داد که نگاه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به امریکاییها، نگاهی کاملاً واقعبینانه بوده است. رئیس جمهور امریکا و وزیر امور خارجه این کشور به همراه برخی دیگر از مقامات سیاسی و نظامی طی روزهای گذشته، مطالبی را بر زبان جاری ساختهاند، که تأمل روی این مطالب برای ملت ایران و مسئولان کشور و خصوصاً دستاندرکاران دستگاه دیپلماسی کشور ضرورت دارد. این مطالب نمایانگر تداوم خلق و خوی استکباری، ویژگی فریبکاری و غیرقابل اعتماد بودن امریکاییها در مذاکرات و توافقات فیمابین است. اهم این مطالب عبارتند از:
1- تفسیر به رأی از متن سند توافقی با استناد به عبارتها و کلمات مبهم، به گونهای که این تفسیرها و برداشتها با روح کلی حاکم بر متن توافقی مغایرت داشته و نشانگر خصلت حیلهگری و فریبکاری دولتمردان ایالات متحده میباشد.
بدیهی است که با توجه به این نوع رفتار از سوی مقامات امریکایی، بر بلندای دیوار بیاعتمادی بین ایران و امریکا افزوده شده و مردم ایران خصوصاً جوانان، شناخت بهتر و بیشتری را نسبت به شیطان بزرگ و غیرقابل اعتماد بودن او در هر مذاکره و توافقی پیدا خواهند کرد.
2- تکرار ادبیات تهدید در قبال جمهوری اسلامی، با عبارت نخنمای «همه گزینهها روی میز است». در روزهای اخیر، این عبارت که معنای صریح آن تهدید ملت ایران به استفاده از گزینه نظامی از سوی ایالات متحده یا رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی است، زیاد به کار برده میشود. وزیر دفاع امریکا چند روز پیش در منامه، پایتخت بحرین، از همراه کردن گزینه نظامی با مذاکرات، به عنوان پشتوانه دیپلماسی کشورش سخن گفت. به کارگیری ادبیات تهدید به صورت مجدد و پس از توافق ژنو، نشان میدهد که امریکاییها میخواهند مانند گذشته اهداف خود را بر مبنای راهبرد فشار – مذاکره پیش ببرد و تصور میکنند در این مسیر موفق خواهند شد. تأکید بر حفظ ساختار و سازمان تحریمها، تأکید بر اعمال تحریمهای شدیدتر در صورت لزوم و تأکید بر همراه کردن گزینه نظامی با مذاکرات در حوزه دیپلماسی، نشان میدهد که دولتمردان امریکایی، تصور میکنند طرف مقابل در ضعف قرار داشته و با این ادبیات، میتوانند خواستهها و اراده خود، حتی فراتر از موضوع هستهای را بر جمهوری اسلامی تحمیل نمایند.
این نوع تصورات، در حالی است که جمهوری اسلامی بر مبنای سیاست «نرمش قهرمانانه»، انعطافهایش با هدف اعتمادسازی و شفافسازی در موضوع هستهای، با رعایت خطوط قرمز دنبال میشود. خطوط قرمزی چون به رسمیت شناخته شدن چرخه سوخت در ایران طبق معاهده NPT، حفظ مواد هستهای غنی شده در ایران، استمرار فعالیت تأسیسات هستهای ایران در اصفهان، نطنز، فردو و اراک و لغو تمامی تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت در ازای اقدامات اعتمادساز.
برخلاف این رویکرد و سیاست جمهوری اسلامی که در نهایت باید موضوع هستهای ایران به حالت عادی درآمده و فعالیتها در چارچوب NPTدنبال گردد، اظهارنظرهای اوباما و متحدش نتانیاهو،جان کری و وندی شرمن و ... نشان از نیات آنها در مورد آینده مذاکرات دارد و این نیات تهدیدات آنان را توجیه مینماید. اوباما میگوید: در این توافق غنیسازی ایران را از 20 درصد به زیر 5 درصد رساندیم و باید در توافق نهایی به صفر برسانیم. نتانیاهو میگوید، ایران نباید سانتریفیوژ داشته باشد و حتی خواستار حضور در مذاکرات و گره زدن توافقات با پذیرش هولوکاست از سوی ایران میشود. وندی شرمن میگوید، ایران نباید رآکتور آب سنگین داشته باشد. این نوع رجزخوانیها، با یک پیش فرض صورت پیدا کرده است. آن پیش فرض هم، آمدن ایران پای میز مذاکره و تن دادن به توافق با گروه 1+5 به خاطر فشار تحریمها است!
اشتباه بزرگ غربیها و به ویژه امریکاییها، در همین جا است. امریکاییها اگر به گذشته برگردند، ملاحظه خواهند کرد که جمهوری اسلامی طی 10 سال گذشته رویکرد و سیاستش، همواره حل موضوع از طریق مذاکره و دیپلماسی بوده است. در این 10 سال تهدیدها و تحریمها، نه تنها نتوانست فعالیتهای هستهای ایران را متوقف کند، بلکه در این سالها، علاوه بر پیشرفتهای هستهای روز به روز نفوذ ایران در منطقه افزایش یافت و اکنون جمهوری اسلامی قدرت برتر در غرب آسیا و دارای نفوذ معنادار در مناطق دیگری از جهان است. امریکاییها به خوبی با قدرت نظامی ایران و متحدین ایران در منطقه و جهان آشنا هستند. امریکاییها به خوبی با نفوذ ایران در منطقه و جهان آشنا بوده و خود بر ضعفهایشان نیز در منطقه و جهان آشنا میباشند. بنابراین تکرار تهدید نظامی ایران، جز بیاعتبار کردن زبان تهدید آنان نتیجهای در پی نخواهد داشت.
امریکاییها خود در جریان ناکارآمدی تحریمها در متوقف کردن فعالیتهای هستهای ایران بودهاند و نیک میدانند تحریمهای اقتصادی ایران از جهت وارد کردن خسارت، دو سویه عمل کرده است. اکنون بسیاری از متحدین امریکا در بحث تحریمها، اقتصادشان دچار مشکل شده و برای فروریختن سازمان و ساختار تحریمها علیه ایران، لحظهشماری میکنند. به امریکاییها و اروپاییها توصیه میشود اشتباه سال 83 در موضوع هستهای ایران را تکرار نکنند و به حقوق ملت ایران احترام بگذارند. ملت ایران و نظام اسلامی نه تحت تأثیر عملیات روانی آنها قرار میگیرند و نه در صحنه عمل در برابر هر نوع اقدام احتمالی آنان به ویژه در حوزه نظامی، در مقام دفاع همه جانبه دچار تردید میشوند. آنان باید بفهمند که «آزموده را آزمودن خطاست». غرب و امریکا، یک راه بیشتر پیش رو ندارند و آن هم پذیرش حقوق ملت ایران است.