مادر شهید مصطفی احمدی روشن شهید هستهای کشورمان در گفتوگو با خبرنگار اخبار داخلی دفاع پرس، درباره حال و هوای سحر و افطارهای این روزهای ماه مبارک رمضان بدون حضور پسرش گفت: روزهایی که مصطفی ماه مبارک رمضان را کنار در خانه پدریاش میگذراند همراه با پدرش نماز ظهر را به مسجد میرفتند و نماز مغرب را به دلیل اقامه دیرتر جماعت در مسجد در منزل میخواندند و مراسم افطاری هم با حضور چند گروه از دوستان و آشنایان در منزل برگزار میشد که مصطفی هم تا جایی که امکان داشت در این ضیافت شرکت میکرد.
وی ادامه داد: مصطفی به صله رحم و ارتباط با خانواده بسیار مقید بود که اگر به مهمانی افطاری دعوت میشد با اینکه مشغله کاری زیادی داشت سعی میکرد، حتما در آن مهمانی حضور داشته باشد و به افطاری و مهمانی دادن نیز مقید بود.
این مادر شهید با خاطرهای از فرزند شهیدش در باب ماه مبارک رمضان بیان کرد: " سال 90 و آخرین سالی که شهید مصطفی کنار ما بود یک روز با زبان روزه به منزل آمد و درد عمیقی در ناحیه پهلو احساس میکرد به طوری که نفس کشیدن برایش سخت شده بود؛ فردای آنروز برای انجام یکسری آزمایشات مجبور شد روزه نگیرد. ولی فردای عید فطر قضای روزهاش را به جا آورد که من به او گفتم: مادر چه عجلهای داشتی؟ حالا فرصت داشتی بعدا میگرفتی. گفت: بدهی خداوند را باید به موقع به جا آورد، از کجا معلوم آدم تا کی زنده باشه که قضای روزهاش رو بگیره؟"
مادر شهید احمدی روشن از برنامههای خانوادهشان در ماه مبارک رمضان پس از شهادت پسرش گفت: پس از شهادت مصطفی یک گروه دیگر به مهمانان افطار خانواده ما افزوه شدند و آنها دوستان پسرم هستند.
وی از خاطره اولین روزه داری شهید مصطفی اینگونه گفت: مصطفی از سنین خیلی پایین روزه میگرفت و همیشه به حاج آقا با اینکه سن کمی داشت میگفت من را برای سحر بیدار کنید میخواهم روزه بگیرم و حاج آقا هم عقیده داشت وقتی فردی تمایل دارد بهتر است به واجب عادت کند تا شیرینی و لذت عبادت را با تمام وجود درک کند. به خاط همین بچهها را بیدار میکردند و بعد از سحری خوردن به مسجد میبردند.
این مادر شهید تصریح کرد: مصطفی همیشه به شوخی میگفت: "از وقتی که یادم هست و روزه را شناختم، روزهام را گرفتم و نمازمو خواندم. اگر مورد رضای خداوند واقع شود من چیزی به خدا بدهکار نیستم."