به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن" عنوان کتابی است برگرفته از سلسله جلسات استاد سید علی حسینی خامنهای در مشهد مقدس، مسجد امام حسن مجتبی. این کتاب علیرغم گذشت کمتر از سه سال از شماره اول آن یکی از پر بحثترین آثار عمیق و مفهمومی درباره اندیشه اسلامی است. شاید بتوان ادعا کرد تا کنون هیچ کتابی به اندازه این اثر در طول سالهای گذشته در محافل علمی و نخبگانی جلب نظر نکرده است.
این کتاب را انتشارات صهبا روانه بازار کرده است؛ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن تا به امروز 7 بار تجدید چاپ شده است که آخرین آن مربوط به بعد از بیست و نهمین دوره از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در تیراژ 7هزار جلد بوده است. این مباحث حدود 42 سال پیش؛ تابستان 1353 در ماه مبارک رمضان بیان شده اند و شاید پیشنهاد در خور توجه برای مطالعه در ماه رمضان امسال باشد.
کتاب حاضر کتابی منحصر به فرد در زمینه اندیشه اسلامی است؛ عموم کتابهایی با نام اندیشه اسلامی یا اصول یا عقاید نوشته شده اند اصول اعتقادی دین را بیشتر به عنوان مفاهیم ذهنی تلقی کرده و در مقام اثبات و درستی این اصول و پاسخگویی به شبهات مطرح شده هستند. برخلاف این کتاب ها طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن مباحث ضروری دین را به گونه ای تعهدآفرین معرفی کرده است.
حضرت آیت الله خامنه ای در روزهای آخر تابستان سال 1353 هر روز ماه مبارک رمضان بعد از نماز ظهر و عصر قرآن به دست پشت تریبون می ایستادند و یک ساعت با حرارت سخنرانی می کردند که حاصل این سخنرانی ها در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن گردآوری شده است.
این کتاب با مبنا قراردادن آیات قرآن برای تبیین اصول اعتقادی اسلامی کتابی است وحدتآفرین برای امت اسلامی و معظم له در آن زمان در دست های پنهان استعمار را در ایجاد اختلاف بین امت اسلامی به خوبی می دیدند، لذا با تکیه اصول اساسی اعتقادی اسلامی مانند توحید زمینه وحدت امت اسلامی را فراهم آورده اند.
رهبر معظم انقلاب، خود دربارهی اهداف و چگونگی آن برنامه و سخنرانیها اینطور توضیح میدهند: «بنده یک ماهِ رمضان در مسجد امام حسنِ مشهد سخنرانىِ مستمر سى جلسهاى داشتم. آن زمان به ضبط سخنرانیها خیلى اهمیت داده نمىشد؛ اما استثنائاً همهى این سى سخنرانى ضبط شده است. در آن سخنرانیها راجع به توحید، امامت، ولایت، نبوّت و سایر مباحث اساسى بحث شده است که الان هم آنها را تأیید مىکنم. اینها پایههاى فکرى براى ایجاد یک نظام اسلامى بود؛ اگرچه ما آن موقع امیدوار نبودیم که نظام اسلامى شش، هفت سال دیگر محقّق شود. مىگفتیم اگر پنجاه سال دیگر هم ایجاد نشود، بالاخره پایههاى فکرىاش اینهاست. آن کار، جهت دادن به فکر نسل جوانِ آن روز بود.» ۱۳۸۱/۴/۴
نحوه ارائه مباحث
مباحث مطرحشده در این جلسات یک ویژگی منحصربهفرد هم داشت که شاید در میان بیشتر کارهای تبلیغاتی - مبارزاتی یاران امام خمینی رحمهالله یگانه بود؛ «روش طرح و بحث» مطالب از سوی آیتالله خامنهای بهشکلی بدیع و ابتکاری پایهریزی شده بود. به گفتهی یکی از حاضران در این جلسات، «روش هم این بود که قبلاً خلاصه درس را مینوشتند، بعد اینها پلیکپی میشد، تکثیر میشد و قبل از درس در همانجا به افراد فروخته میشد. افرادی که دوست داشتند میخریدند، جلویشان میگذاشتند و درس را هم گوش میکردند. سخنرانی بیشتر به درس شباهت داشت. در حقیقت درس بود گرچه سخن شکل سخنرانی داشت. برخی از مخاطبان سرپا میایستادند. جمعیت هم بعد از نماز مغرب، عشا و ظهر ماه رمضان مینشستند استفاده میکردند.»
یکی دیگر از ویژگیهای این روش تدریس و بحث، شرکت دادن مخاطبان و جوانان از طریق «کنفرانس دادن مطالب جلسهی پیشین» بود: «مسجد امام حسن مجتبی علیهالسلام هم، محل حضور و تجمّع نیروهای انقلابی، بازاری، تحصیلکردهی حوزوی و دانشگاهی بود. آنجا، از جملهی موارد که تدریس فرمودند، نهجالبلاغه و درس و طرح کلّی اندیشههای اسلام بود. آنجا خیلی کلاسیتر کار میشد. به این معنا که بیانات ایشان را، جوانهای حاضر یادداشت میکردند و جلسهی بعد، کنفرانس میدادند. در واقع، تربیت انسانهای آگاه به معارف دینی به تمام معنا بود.»
در همین رابطه، یکی از شاگردان مشهد آیتالله خامنهای، برداشت شخصی جالب یکی از مستمعان حاضر در جلسات از سیمای آیتالله خامنهای و روش طرح مباحث ایشان را به یاد دارد که در نوع خود شنیدنی است: «[آیتالله خامنهای] جلوی تخته مینشستند و شروع میکردند به نوشتن. عبای ایشان که افتاد یک کسی پهلوی من بود، گفت -آن زمان برای ما سیدجمالالدین اسدآبادی یک الگو بود-، گفت که: «سیدجمال!» سیمای آقا را از پشت که نگاه کرد گفت اصلاً سیدجمال زنده شده است. ای کاش که موفق باشد، سیدجمال که موفق نشد. نحوهی دستشان را وقتی که مینوشتند و صحبت میکردند حالت اینجوری داشتند.»
واکنشهای منفی بخشی از مذهبیها
مباحث طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن، واکنشهای گوناگونی را برانگیخت. افزون بر علاقهمندان و مستمعان مباحث که ارتباط خوبی با محتوا و روش ابتکاری ارائهی آن برقرار کرده بودند، دو گروه اما تلقی چندان مثبتی از این برنامه نداشتند. گروه نخست، بخشی از بدنهی مذهبی آن روزهای شهر مشهد بود که با دیدهی تردید به نوآوریهای مباحث آیتالله خامنهای مینگریست و در گوشه و کنار انتقادهای بعضاً تند و گزندهای به مباحث داشت. انتقادهایی که امثال آیتالله مطهری هم به دلیل برخی آثار نوآورانه و بدیع خود از آن بینصیب نمیماند. حضرت آیتالله خامنهای خود راوی خوبی برای این فضای گزنده و پرتردید به شمار میآیند:
«من یادم مىآید توى همین تهران بعضى از علماء و بسیارى از مردم با مرحوم مطهرى سر همین قضیهی [کتاب] حجاب درافتادند. من در مشهد یک بحثى کردم در باب ولایت، یک برداشت جدیدى از کلمهى ولایت و مسألهى ولایت که ماه رمضان بود و بحثهایى براى جوانها مىکردیم آن وقتها راجع به توحید و نبوت و چه و از جمله ولایت، یک بحث قرآنى خیلى خوب و کاملى بود بعد هم چاپ شد یعنى؛ خلاصهاش هم یک جایى چاپ شد، اصل سخنرانیها هم بعد از انقلاب درآوردند چاپ کردند. یک عدهاى در مشهد جنجال علیه من به راه انداختند که چرا در زیر کلمهی ولایت فلانى این حرفها را زده در حالى که این منکر به معناى انکار آن ولایتى که آنها مىگفتند که نبود، آنها مىگفتند ولایت یعنى محبت. خب ما محبت ائمه را که قبول داریم؛ ولایت یعنى اعتقاد به امامت على. این را که ما قبول داشتیم یک چیزهایى علاوهى بر اینها ما از کلمهی ولایت پیدا کرده بودیم. من آیات ولایت را در قرآن جمع کردم؛ آیاتى که در آن کلمهى ولایت بکار رفته است «هنالک الولایة لله» مثلاً فرض کنید و آیات متعددى را، از این کلمات یک برداشت جدیدى از کلمهى ولایت را من عرضه کردم مطرح کردم. خب این باید مغتنم شمرده بشود. در عالم پزشکى اگر یک نفرى بیاید فرض بفرمائید دربارهی حصبه یک ایدهی جدیدى را مطرح کند که اضافهى بر معلومات قبلى باشد با او چه جورى رفتار مىکنند؟ خب احترامش مىکنند، تکریمش مىکنند.» ۱۳۶۷/۷/۱۳
مقدمهی چاپ نخست
حضرت آیتالله خامنهای حین مراحل آمادهسازی نخستین نسخه از سخنرانیها که نتیجهی آن در قالب کتابچهی «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» در سال ۵۴ منتشر شد، مقدمهای نوشتهاند که تبیینی است از کلیت مباحث مطرحشده در سخنرانیها و اهداف و اهمیت آن. متن کامل این مقدمه عیناً در ادامه میآید:
«طرح اسلام بهصورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یکآهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسانها، یکی از فوریترین ضرورتهای تفکر مذهبی است. مباحثات و تحقیقات اسلامی، پیش از این بهطور غالب، فاقد این دو ویژگی بس مهم بوده و از اینرو، در مقایسهی اسلام با مکاتب و مسالک اجتماعی این روزگار، باحثان و جویندگان را چندانکه شاید و باید، به نتیجهی ثمربخش و قضاوت قاطع نرسانیده است؛ یعنی از اینکه بتواند مجموعاً طرح و نقشهی یک آیین متحدالاجزا و متماسک را ارائه دهد و نسبت آن را با مکتبها و آیینهای دیگر مشخص سازد، عاجز مانده است.
بهعلاوه، چون عموماً بحثها ذهنی و دور از حیطهی تأثیر عملی و عینی و مخصوصاً اجتماعی، انجام گرفته، بیش از معرفتی ذهنی به بار نیاورده و نسبت به زندگی جمعی انسانها، علیالخصوص نسبت به تعیین شکل و قوارهی جامعه، تعهد و تکلیف و حتی نظریهی روشن و مشخصی را ارائه نداده است. سخن دیگر آنکه قرآن -سند قاطع و تردیدناپذیر اسلام- در بیشترین موارد، سهمی در روشنگری و راهگشایی نیافته و به جای آن، دقتها و تعمقات شبهعقلی یا روایات و منقولات ظنی ـو گاه با اعتباری بیشترـ میداندار و مسئول شناخته شده و بالنتیجه، تفکرات اعتقادی جدا از قرآن و بیاعتناء به آن، نشو و نما یافته و شکل گرفته است.
شاید همین بیارتباطی و بیاعتنایی یا احساس بینیازی یا نومیدی از امکان استفادههای صحیح -که هر یک به نوبهی خود، معلول عوامل خاص است- موجب آن گشته که تدبر در آیات قرآن، جای خود را به قرائت و تلاوتی سطحی و سرسری و فاقد نتیجه و ثواب دنیوی و یکسره برای پاداش و جزای اخروی داده و کتاب کریم الهی دستمایهی عوامیها و عوامفریبیها بشود.
با توجه به این واقعیت، میتوان بهطور خلاصه سه خصوصیت مهم را در بحثها و گزارشهای فکری اسلامی، ضرورتی دانست که تخلف از آن، شایستهی متفکران آگاه و مسئول این روزگار نیست: نخست آنکه معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و -همچون همهی مکاتب اجتماعی- ناظر به تکالیف عملی و بهویژه زندگی اجتماعی باشد و هر یک از مباحث نظری، از این دیدگاه که چه طرحی برای زندگی انسان و چه هدفی برای بودن او و چه راهی برای رسیدن به این هدف ارائه میدهد، مورد بررسی و تأمل و تحقیق قرار گیرد. مسائل فکری اسلام به عنوان اجزای یک واحد، مورد مطالعه قرار گیرد.
دیگر آنکه مسائل فکری اسلام، به صورت پیوسته و به عنوان اجزای یک واحد، مورد مطالعه قرار گیرد و هر یک به لحاظ آنکه جزئی از مجموعهی دین و عنصری از این مرکب و استوانهای در این بنای استوار است و با دیگر اجزا و عناصر، همآهنگ و مرتبط است -و نه جدا و بیارتباط با دیگر اجزا- بررسی شود تا مجموعاً از شناخت این اصول، طرح کلی و همهجانبهای از دین، به صورت یک ایدئولوژی کامل و بیابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چندبُعدی انسان، استنتاج شود.
دیگر آنکه در استنباط و فهم اصول اسلامی، مدارک و متون اساسی دین، اصل و منبع باشد، نه سلیقهها و نظرهای شخصی یا اندوختههای ذهن و فکر این و آن... تا حاصل کاوش و تحقیق، به راستی «اسلامی» باشد و نه هر چیز جز آن. برای برآمدن این منظور، قرآن کاملترین و موثقترین سندی است که میتوان به آن متکی شد که: «باطل را از هیچ سوی بدان راه نیست» و «در آن، مایهی روشنگری هر چیز هست» و البته در پرتو تدبیری ژرفپیما که خود، ما را به آن فرمان داده است.
آنچه در این رساله گرد آمده، نموداری است از کوششی برای تأمین این منظورها، بهصورت گزارشی از اسلام، طی یک سلسله سخنرانی. در این سخنرانیها کوشیده شد که مهمترین پایههای فکری اسلام، از سازندهترین و زندهترین ابعادش، در خلال آیات رسا و روشن قرآن جستجو شود. و آنگاه ضمن تشریح تبیینی که شیوهی تدبر و تعمق در قرآن را به شنوندگان بیاموزد، پایههای مزبور در این آیات، مشخص و نشان داده شود و در موارد لازم، از روایات صحیح صادر از پیامبرِ خدا و ائمهی معصومین علیهمالسلام برای توضیح و تأکید، بهرهگیری گردد، تا ضمن اینکه آیاتی از قرآن مورد تأمل و تدبر و فهم قرار گرفته، اصلی از اصول اسلام، آن هم از دیدگاهی عملی و زاینده تعهد و تکلیف و بهعنوان یکی از نقاط طرز تفکر و ایدئولوژی اسلام، تبیین گردیده باشد. سید علی حسینی خامنهای –سوم آبانماه ۱۳۵۳»