میلاد کریم اهل بیت(ع) در شعر شاعران آیینی

میلاد کریم اهل بیت(ع) در شعر شاعران آئینی بخصوص شاعران ملی استان قم از جلوه های ویژه ای برخوردار است.
کد خبر: ۸۸۴۱۳
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۱ - 21June 2016

میلاد کریم اهل بیت(ع) در شعر شاعران آیینی

به گزارش دفاع پرس از قم، شاعران آئینی و از جمله شاعران آئینی قم با سروده های زیبای خود، عید میلاد مبارک امام حسن مجتبی(ع) را در نیمه ماه مبارک رمضان بخوبی گرامی می دارند.

سید حمیدرضا برقعی:

ناگهان آسمان بهاری شد

عشق در کوچهها جاری شد

نور ماه مدینه را تا دید

عرق شرم ماه جاری شد

عطر شوق ملک چکید از عرش

قطره قطره چه آبشاری شد

آسمان غرق بوسهاش میکرد

گونههایش ستاره کاری شد

آسمان خنده کرد و خانه وحی

از غم روزگار، عاری شد

روی پیشانیاش که چین افتاد

خم ابروش ذوالفقاری شد

چه صف کفر را به هم میریخت

بر دل کفر، زخم کاری شد

لحظهها ماندگار و زیبا بود

روزها مثل روزگاری شد

که خدا قلب کعبه را وا کرد

و جهان غرق بیقراری شد

اسوه صبر بود و صلح و صفا

او خداوند بردباری شد.

ادامه شعر و حضور فرزند امام مجتبی در حماسه عاشورا

زیر پایش خدا غزل میریخت

غزلی را که از ازل میریخت

آن امامی که تا سحر امشب

روی لبهای من غزل میریخت

شب شعر مرا چه شیرین کرد

بین هر واژهای عسل میریخت

آن که در جیب کودکان یتیم

قمر و زهره و زحل میریخت

آن کریمی که در پیالهی دهر

هرچه میریخت؛ لم یزل میریخت

از همان کوچه ای که رد میشد

حُسن یوسف در آن محل میریخت

تیغ خصمش ولی به وقت نبرد

رنگ از چهرهی اجل میریخت

شتر سرخ را  به خون غلطاند

لرزه بر لشکر جمل میریخت

آن امامی که روز عاشورا

از لب قاسمش عسل میریخت

روی لبهایتان دعا دیدیم

در نگاه تو ما خدا دیدیم

ای کریمی که پشت خانه تو

ملک لاهوت را گدا دیدیم

به خدا لحظه لحظه لطف تو را

تک تک ما، تمام ما دیدیم.

استاد غلامرضا سازگار متخلص به میثم

امشب ز لب ماه خدا خنده بر آمد

کز خانه خورشید ولایت قمر آمد

یا از دل دریای نبوت گهر آمد

یا مهر فروزنده به بامِ سحر آمد

پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد

در ماه خدا، ماه خدا جلوه گر آمد

هم آینه حسن خداوند جمالش

هم خلق و خصال نبوی، خلق و خصالش

هم پیر خِرَد آمده مبهوت جلالش

هم عقل ملک آمده حیران کمالش

هم مفتخر از او شده پیغمبر و آلش

هم او ز نبی و ز علی مفتخر آمد

در گلشن دین باغ گل یاسمنش بین

در لعل لب بسته، عقیق یمنش بین

شادابی جان را ز گلستان تنش بین

آیات خدا در لب شکّرشکنش بین

آیینه شو و حُسن حسن در حسنش بین

 گویی به جهان باز رسول دگر آمد

ای ختم رسل بوسه بزن بر سر و رویش

ای شیر خدا عطر جنان جوی ز بویش

ای عصمت حق شانه بزن شانه به مویش

ای مهر، ستان وام ز رخسار نکویش

ای ماه ببر سجده به خاک سر کویش

رشک ملک است این که به شکل بشر آمد

در شب نفس صبحدم عید ببینید

در ماه خدا صورت خورشید ببینید

رویی که نبی دید و علی دید ببینید

حُسنی که وِ را فاطمه بوسید ببینید

رخسار خداوند درخشید ببینید

کز وصف من و مدح شما خوبتر آمد.

شعر دیگری از استاد سازگار

عید است و یا نیمۀ ماه رمضان است؟

از هر دو بگویم که هم این است و هم آن است

عیدی که به ماه رمضان داد تجلی

ماهی که در آن روی خداوند، عیان است

ریزد دُر مدح حسن از درج دهانها

یا نام دلانگیز حسن نقل دهان است

قرآن علی در بغل ام ابیهاست

بر خال و خطش چشم محمّد نگران است

این بضعه ی پیغمبر و این یوسف زهراست

این جانِ جهان، جان جهان، جان جهان است

در بین امامان به کرامت شده مشهور

یک گوشه ز بیت الکرمش باغ جنان است

سرتا به قدم یکسره روح است چه روحی

روحی است که بر پیکر توحید روان است.

بخشی از شعر دیگر و اشاره به کریم اهل بیت(ع)

امشب مه صیـام به گردون قیـام کرد

بـا خنـده مـاه فاطمـه را احتـرام کرد

مـاه علـی ز مــاه الهــی ربــود دل

مـاه خـدا به مـاه محمّـد سـلام کرد

خوش مصرعی است نقش جبین ستارگان

مـاه رسـول، جلوه بـه مـاه صیام کرد.

او در ادامه همین شعر میآورد:

اسلام متکی است به صلح و قیام او

خیـزد فـروغ وحـی ز متـن کلام او

وقت قیام، هر نگهش نهضتی عظیم

وقت سکوت، هـر نـفس او پیـام او

در غربت مدینه جهادش سکوت و صبر

در نهضت حسیـن درخشیـد نـام او.

محمد جواد شرافت

با نیت نگاه تو آغاز میکنم

احساس خویش را به تو ابراز میکنم

شوقی درون سینهی من جا گرفته است

حسی غریب در دل من پا گرفته است

حسی میان غربت و شادی و شوق و غم

حسی که گاه میچکد از چشم در حرم

ماه مبارک رمضان، روی ماه توست

باید سرود شعر که مضمون نگاه توست

من زائر نگاه تو ام از دیار دور

آن ذرهام که آمده تا پیشگاه نور

در نام تو چه حس غریبی نهفته است

در نام تو چه خاطرهها میشود مرور

آقا! غریب هستی و وقت سرودنت

حسی غریب در دل من میکند ظهور

من هم غریب مثل تو یا ایها الغریب

من کِی صبور مثل تو یا ایها الصبور

با تو چقدر ماهیت ام فرق میکند

مانند ایستادن شب در حضور نور

در پیشگاه آینه مرد مقرّبی

تو بضعه الرسولی و ریحانه النبی

ای نور روشنای دل و خانه نبی

ای جایگاه عرشی تو شانه نبی

روح تو آسمان نه، که هفت آسمان کم است

نور تو ابتدای جهان، روح عالم است

نظر شما
پربیننده ها