به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، برنامه «ماه نشان» شب گذشته میزبان سید ابوالفضل کاظمی راوی کتاب «کوچه نقاشها» و از یاران نزدیک شهید مصطفی چمران بود.
سید ابوالفضل کاظمی، فرمانده گردان میثم در دوران دفاع مقدس بود که مستند «کوچه نقاشها» روایتی از زندگی این روزهای این فرمانده است. وی با حضور در این برنامه گفت: من 57 سالم است و صبحانه، نهار و شام خود را باید با مادرم بخورم.
وی درباره نامگذاری کتاب افزود: من در کوچه ای به این نام به دنیا آمدهام؛ هنوز هم خانه پدری ما در همین کوچه است و در آن هیئت و تکیه داریم، هیئت ما 40 شهید داده است و بر همین اساس اسم کوچه کاندید شد. چون خود کوچه با مردم ارتباط برقرار می کند نقش هم که نشان دهنده نقش و رنگ و تجلی نقش حضرت حق است.
کاظمی در رابطه با چگونگی آشنایی با شهید مصطفی چمران توضیح داد: در ستاد استقبال از حضرت امام خمینی(ره) بودیم که روزی شهید مهدی عراقی در 27 بهمنماه به سراغ ما آمد و گفت: یک موتور سوار می خواهم که آقای چمران را به محله دیگری برساند تا پس از سالها با خانواده خود دیدار کند و اولین دیدار ما با شهید چمران شکل گرفت و ایشان را سوار بر موتور کردم و به مقصد رساندم و پس از چند دقیقه شخص دیگری که شباهت بسیار زیادی به شهید چمران داشتند وگمان میکنم که پدر ایشان بوده از خانه خارج شد و برای من شربت آوردند و پس از آن بود که قصه گنبد و سپس لاهیجان پیش آمد و و بعد از آن به پاوه رفتیم.
فرمانده دوران دفاع مقدس درباره فیلم «چ» گفت: از ابراهیم حاتمیکیا کارگردان فیلم سینمایی «چ» تشکر میکنم. حاتمیکیا کارگردان نیست یاد شهدا زندهکن است. عشق زندهکن است.
وی در ادامه به بیان چند خاطره پرداخت و گفت: روز چهارم جنگ شخصی به نام علیاکبر به گروه ما اضافه شد و اعلام کردند که ایشان از گروه امل لبنان که قدیمیترین تشکل سیاسی شیعی در لبنان است به عنوان "سلطان آر پیجی زنها" وارد گردان ما شده است و عده ای موتور سوار را انتخاب کردیم و با گروهی از بچههای آرپی جی زن به سوی تانکهای دشمن فرستادیم تا آنها را منهدم کنند و ستاد جنگهای نامنظم در جریان جنگ ایران به همین صورت شکل گرفت و 17 نفر از بچههای موتور سوارما در این دوران به شهادت رسیدند.
راوی کتاب «کوچه نقاشها» گفت: روزی مادر 3 شهید دوران دفاع مقدس آمد و 3 تا از النگوهای خود را نذر کمک به جبههها کرد و رفتند؛ صدایشان کردیم که مادر رسید هدیه را نگرفتی نگاهی به ما کرد و گفت من 3 شهید دادم و رسید نگرفتم. این شخص کسی نبود جز مادر سه شهید ملا شریفی.
کاظمی گفت: زمانی جنگ را در دوران دفاع مقدس داشتیم و پس از آن به اردوهای راهیان نور رفتیم و امروز جنگ خانه به خانه رسیده و دشمن از طریق مواد مخدر وارد خانه مردم شده است و ما امروز در قبال همه جوانان جامعه مسئول هستیم. شهید مصطفی چمران میتوانست در اوج قدرت در ناسا بماند اما به ایران آمد. مدیران آموزشی، فرهنگیان، دولتیها، خصوصیها و همه مردم در قبال این جوانان مسئول هستند و دشمن امروزه هم شیمیایی زده است و جوانهای ما در حال نابودی هستند.
وی اضافه کرد: امروز باید افراد خیر و توانمند وارد میدان شوند و دردها و غصههایی که وارد جامعه شده را با یک بسیج عمومی به پایان برسانیم. همه باید با فکر و ایده و مال و آبرو وارد این عرصه شوند و از دردها جلوگیری کنیم.
در پایان این گفتوگوی صمیمی و ساده، هدیهای از سوی تولیت آستان قدس رضوی به سید ابوالفضل کاظمی راوی کتاب «کوچه نقاشها» تقدیم شد تا یک روز به صورت خادم افتخاری حرم امام رضا(ع) حضور داشته باشند.