به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، واقعیتهای ناگفته زیادی درباره هنر وجود دارد. ناگفتههایی درباره یک پایان و یک آغاز نانوشته و نرفته. از افقی که همه آن را دوست دارند و به مصدایق آن احترام میگذارند ولی او غریب است و متولی و مسئول نمیشناسد«هنر نه برای هنر، بلکه هنر برای تعالی و انسانیت».
رسالت هنر و هنرمند را باید در حرفهای مردم جستجو کرد؛ مردمی که روزگاری نه چندان دور از هنر غربزده به ستوه آمده بودند و به دنبال هنری متعالی و جوشیده از دل مردم بودند که حرف همدیگر را متوجه باشند. همان زمان مردم سینماها و کابارهها را به خاطر ایمان و اعتقاداتشان به آتش کشیدند و خودشان در کف خیابانها هنرنمایی کردند. سرود خواندن، شعار نوشتند، شعر خواندن، ترانه و موسیقی و فیلم و تئاتر اجرا کردند و نمونههای از هنر مورد علاقه خودشان را به هنرمندان عرضه کردند تا خط و مشی مردمی بودن هنر مشخص شود.
متقابلاً همان روزگار هنرمندانی که خودشان و خط و مشیشان را با خط مردمی همسو نمیدیدند قصد به سفری بی پایان کردند تا برای آنچه خودشان دوست دارند زندگی کنند و خطشان را از مردم انقلابی جدا کردند. آنها شب و روزشان را صرف کابارهها کرده بودند و حالا نمیتوانستند به مردم و ایمان و اعتقاداتشان احترام بگذارند و اساساً هنری برای عرضه به این مردم در خود نمیدیدند پس مردم ایران را برای همیشه ترک کردند.
اینجا بود که باید هنرمندان جدیدی پا به عرصه ظهور میگذاشتند. هنرمندانی که هنر انقلاب و حرف مردم و تناسب آن دو با هم را به خوبی بشناسند. در این دوره بود که شخصیتهایی چون حمید سبزواری، سید حسن حسینی، قیصر امین پور، نصرالله مردانی در شعر، فرج الله سلحشور، مجید مجیدی، ابراهیم حاتمیکیا، سعید ابراهیمی و سید مرتضی آوینی در سینما، محمدگلریز، سیدحسامالدین سراج، محمد اصفهانی، اسفندیار قرهباغی در موسیقی، و صدها اسم کوچک و بزرگ در رشتههای مختلف هنری پا به عرصه ظهور گذاشتند.
انتظار ملت ایران و امام امت از هنرمندان در پیام تاریخی حضرت روح الله خلاصه میشود. جایی که حضرت امام(ره) در پیام به هنرمندان نوشتند: «تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- اسلام ائمه هدى- علیهم السلام- اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرمآور محرومیت ها باشد. هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه دارى مدرن و کمونیسم خون آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بىدرد، و در یک کلمه «اسلام امریکایى» باشد.
هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى است. هنر در عرفان اسلامى ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامى گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است.
هنر در جایگاه واقعى خود تصویر زالوصفتانى است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا، لذت مىبرند. تنها به هنرى باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امریکا و شوروى، را بیاموزد.»
کم نیست فستیوالها و جشنوارههایی در بیرون و درون مرز کشورمان که فقط ترویج دهنده اهداف جهانخواران جهانند. جشنوارههایی که میکوشند ما درد و رنجهای همدیگر را نادیده بگیریم و به نوع پوشش و لباس هنرمندان حسرت بخوریم. این جشنوارهها مروج فرهنگ ابتذال غربی هستند و با اساس حرکت مردمی ما هیچ میانهای ندارند. در دورانی که مسلمانان جهان هر روز و شبشان را در آتش و خونی که مستکبیرن برای آنها طراحی میکنند سپری میکنند راه بی راههای است که ما نیز کورکورانه مقلد هنر غربی باشیم.
هنرمندان ما الگوهای جامعه هستند. آنهایند که باید درد و رنجهای جامعه را منعکس کنند و فقرا و ضعفا را دریابند. هنرمندان ما شاید فراموش کرده اند رسالت هنری چه تعریفی دارد و در چه جایگاه رفیعی ایستاده اند. شان یک هنرمند به عنوان نخبگان فرهنگی بیش از آن است که فقط به عنوان یک مهمان در مراسمات تشریفاتی و تبلیغاتی به عرضه کنندگان مد و لباس تنزل پیدا کنند.
فستیوالهای امروز ما به دور از رسالت هنری هنرمندان است. حاشیههای این روزهای «جشن حافظ» میتواند درسهای زیادی برای جامعه هنری داشته باشد. مردم همیشه قضاوت های منصفانهای درباره موضوعات مختلف داشته اند. اگر در چنین جشنی، هنرمندی مورد بی اخلاقی رسانهای قرار میگیرد باید ببینیم هنرمندان ما چه چیزی را به جامعه عرضه کردهاند که جامعه چنین برخوردی میکند.
«جشن حافظ» دردهای جامعه را فراموش کرده است. در روزگاری که مردم حال و روز خوشی از اقتصاد مورد فشار و هجمه غرب و آمریکا تجربه نمیکنند آیا فستیوال لباسهای رنگارنگ دردی از جامعه مستضعف کم میکند؟ آیا جشن حافظ و چنین فستیوالهای نسبتی با انقلاب و آرمانهای آن دارد؟ مدیریت کلان فرهنگی باید درباره این پرسش که هنر امروز به کدام سمت میرود پاسخگو باشد.
انتهای پیام/ 121