حمید داودآبادی
«داودآبادی» مطرح کرد؛

کدام وحشی‌ترند؛ کوسه‌ها یا صهیونیست‌ها؟

رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن، به‌گونه‌ای جلوه می‌دهند که مردم جهان تا اسم فلسطینی به گوش‌شان می‌خورد، درست مثل این که نام «کوسه» به گوش‌شان بخورد، دچار رعب و وحشت می‌شوند!
کد خبر: ۳۷۹۶۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۶

با عنوان «ساعتی با شهدا»؛

یادواره شهید «ابراهیم احمدی‌نژاد» در فرهنگسرای «هنگام» برگزار می‌شود

یادواره شهید والامقام «ابراهیم احمدی‌نژاد» با عنوان «ساعتی با شهدا»، ۲۶ دی در فرهنگسرای «هنگام» برگزار می‌شود.
کد خبر: ۳۷۹۶۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵

مارکسیستی که داستان‌های آلمانی را به‌عنوان داستان‌های دفاع مقدس جا می‌زد

روشنفکر تاریک‌ذهن، در کتاب‌فروشی‌های آلمان، می‌گشت و رمان‌هایی را که به مذاقش خوش می‌آمد، می‌خرید. داستان‌های آلمانی که تمام پر بود از فضای تنفر از جنگی که سران آلمان در دنیا به‌راه انداخته بودند، شد فضای کتاب‌های او. همه آن‌ها را ترجمه و در زمستان آن‌ها را به نماد جامعه جنگ زده ایران در سال ۶۲ تبدیل کرد.
کد خبر: ۳۷۶۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۳

داودآبادی در صفحه مجازی‌اش مطرح کرد؛

عاملی که با اجناس کوپنی جاسوسی می‌کرد!

حاج «محمود افتخاری» کنار دو تن از پیران محل داخل مغازه نشسته بود که دو جوان، سوار بر موتور جلوی مغازه او توقف کردند؛ یکی از آن‌ها پیاده شد و پس از ورود گفت: «حاج آقا افتخاری؟»، حاجی بلند شد و گفت: «ب‌ب‌ب‌ب بل له ... بفرررررمایید»، جوان اسلحه‌اش را بالا آورد، رو به حاجی نشانه رفت و سه گلوله در سینه او خالی کرد.
کد خبر: ۳۷۶۲۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۸

داودآبادی مطرح کرد؛

«منافقین» گروهکی که خدا را در میان اباطیل رجوی‌ها گم کردند

وقتی وسایل داخل جیب‌هایش را درآوردند، دیدند یک دفتر کوچک با خود دارد. خاطرات روزانه‌اش را تا قبل از حمله «فروغ جاویدان» و گرفتار شدن در کمین‌گاه «مرصاد»، نوشته بود؛ یکی از روزهای قبل از عملیات، در پادگان اشرف، در زندگی زیر سایه مریم و مسعود رجوی، نوشته بود: «متاسفانه امروز صبح نمازم قضا شد، باید بروم از مرکزیت سازمان طلب مغفرت کنم!».
کد خبر: ۳۷۵۸۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۵

داودآبادی:

نگذاریم ریگی‌ها از سادگی، معصومیت و مظلومیت اقوام سوءاستفاده کنند

پژوهشگر دفاع مقدس در واکنش به فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» نوشت: نگذاریم ریگی‌ها از سادگی، معصومیت و مظلومیت اقوام سوءاستفاده کنند. تا قبل از اینکه جوانان ریگی شوند، به فکر آنان باشیم.
کد خبر: ۳۷۵۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

داودآبادی مطرح کرد؛

یک بام و دو هوای بنیاد شهید با دوقلوهای افسانه‌ای جبهه!

افرادی مثل «ثابت و ثاقب شهابی نشاط» که در جبهه‌ها مجروح و مصدوم شیمیایی و ترکش شدند، امروز غریب شهر شده و محتاج نیم‌نگاه همان مسئولین، تا جانبازی و شهادت‌شان و اذن ورود به بهشت نه، که همین بهشت زهرا (س) کنار دست تهران را تایید کنند!
کد خبر: ۳۷۵۰۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۹

داودآبادی مطرح کرد؛

احساس تکلیفی که بدون بصیرت سر از ناکجاآباد درآورد!

جنگ که تمام شد، به‌خاطر اخلاص و مرامش رئیس شد و مسئولیت‌های مهمی گرفت؛ یک روز احساس تکلیف کرد و شد کاندید نمایندگی مجلس از شهر خود و هم من و هم بچه‌محل‌هایش خیلی کمک کردیم و شد نماینده مردم شهیدپرور... در مجلس شورای اسلامی.
کد خبر: ۳۷۴۲۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۴

داوودآبادی:

امشب ساعت ۲۱، گردان «شهادت» از خاکریز رد شد

« حمید داودآبادی » با انتشار عکسی از دوران دفاع مقدس، نوشت: این عکس را آن روز با دوربینی که از شهید «حسین کریمی» قرض گرفته بودم، به این نیت گرفتم که چه بسا آخرین عکس بعضی‌ها باشد! امشب ساعت ۲۱ گردان شهادت از خاکریز رد شد.
کد خبر: ۳۷۲۳۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۱۱

داودآبادی:

خدا لعنت کند آنان را که به‌جای دین، حزب دارند!

« حمید داودآبادی » در صفحه مجازی خود نوشت: «و باز مردم محجوب، مظلوم، صبور، مقاوم و مخلص، خالصانه‌تر از مدعیان، آمدند و مشت خود را بر دهان همه آنانی که با انقلاب اسلامی زاویه پیدا کرده‌اند، چه چپ و چه راست و هر حزب و گروه، کوبیدند.»
کد خبر: ۳۷۱۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۵

دلنوشته/ مصطفی رحیمی

آرام بخواب بسیجی من! آرام بخواب پاسدار بی‌سر من!

«میان این خاکریزهای آرام و خاموش، به دور از زرق و برق شهرها، بین این تکه‌های انفجاری، میان کانال‌های انبوه از مهمات، آرام بخواب همراه من، ای عزیزتر از جان! آرام بخواب که آسایش و راحتی شما فقط در بطن بیابان‌هاست! بسیجی بی‌سرِ من!»
کد خبر: ۳۶۹۹۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

از «داداش‌های دیروز» تا «داداش‌های امروز»!

حمید داودآبادی در مطلبی نوشت: «داداش‌های دیروز، دو، سه و حتی چهارتایی، حسود بودند. خیلی هم. تا یکی‌شان می‌رفت جبهه، اون یکی‌ها هم حسودی می‌کردند و با اولین اعزام راهی میدان جنگ می‌شدند! داداش‌های امروز هم حسودند؛ ولی چه حسودی! تا یکی‌شان رئیس میشه، اون یکی بهش آویزون میشه که چی؟ منم می‌خوام خدمت کنم. حالا به خلق‌الله نشد، به جیبم که می‌شه!»
کد خبر: ۳۶۷۸۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۸

داوودآبادی در بیان خاطره‌ای مطرح کرد؛

نوشته‌ای که دو رزمنده را به آرزوی شهادت رساند

« حمید داودآبادی » در بیان خاطره‌ای از سه شهید نوشت: «نادر محمدی» همراه «علی مشاعی» و «حسین نصرتی» در جزیره مجنون به‌ شهادت رسیدند. یک سال و چند ماه از نوشته نادر روی کفن مصطفی می‌گذشت که او هم رفت.
کد خبر: ۳۶۵۵۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۷

داوودآبادی روایت کرد؛

ماجرای جسارت شهیدی که منجر به رفاقتی صمیمانه شد

وای خدای من. این کی بود؟ اصلا اونی نبود که چند ثانیه پیش داشتم با او دعوا می‌کردم. انگار پرده‌ای ضخیم را از جلوی چشم‌های تارم کنار زده باشند. ناگهان... عاشقش شدم.
کد خبر: ۳۶۴۵۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۹

ماجرای ارباً اربا شدن ۱۵۰ رزمنده هنگام عزاداری در جبهه + تصاویر

هواپیما‌های عراقی منطقه را بمباران کرده بودند. آن‌هایی که در چادر‌ها سینه‌زنی می‌کردند، در آتش می‌سوختند و فقط فریاد و ضجه‌شان به‌گوش می‌رسید. مهمات داخل چادر‌ها که قرار بود برای حمله آن شب استفاده شود، منفجر می‌شد و به کسی اجازه نزدیک شدن نمی‌داد.
کد خبر: ۳۶۱۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۹

داودآبادی روایت کرد؛

حضور شهید «عماد مغنیه» در هیئت شیخ حسین انصاریان!

« حمید داودآبادی » در صفحه مجازی خود به بیان خاطره‌ یکی از دوستانش از حضور شهید «عماد مغنیه» در هیئت «شیخ حسین انصاریان» پرداخت.
کد خبر: ۳۶۰۲۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۰

روایت رمزی داودآبادی از دوستی قدیمی با یک شهید؛

«یک و یک» در کنار هم!

« حمید داودآبادی » با اشاره به سالروز شهادت دوست شهیدش «مصطفی کاظم‌زاده»، نوشت: «از آمدن مبارکش ۵۴ سال می‌گذرد و از پرواز الهی‌اش ۳۷ سال سخت سپری شده است! به مبارکی این روز و پیشاپیش، برای عرض تبریک، پنج‌شنبه همچون همیشه، می‌آیم سر مزارت! یک و یک! خودم و خودت. خودت و خدا. خدا و خودم!»
کد خبر: ۳۶۰۰۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۹

پدر و پسر بعد از ۲۰ سال در آغوش هم پیدا شدند

بعد از ۲۰ سال، پدر و پسر در آغوش هم پیدا شدند و مادر، یک‌بار دیگر همسر و فرزندش را دید؛ ولی این‌بار با جسمی استخوانی در تابوتی سبک!
کد خبر: ۳۵۹۳۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۴

چیدن سیم‌خاردار نفس در میدان مین

رزمنده، جانباز و پژوهشگر دوران دفاع مقدس نوشت: فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، قبل از هر عملیات به بچه‌ها گوشزد می‌کرد که هرگاه وسط میدان مین و پشت سیم خاردار، احساس کردید که این «من» هستم که دارم مین‌ها را خنثی می‌کنم و سیم‌خاردار‌ها را می‌بُرم، سریع سیم‌چین را همان‌جا بگذار و از وسط میدان مین بیا عقب.
کد خبر: ۳۵۶۷۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۴

حمید داودآبادی:

زنده ماندم تا «شهدا» را به دیگران معرفی کنم

« حمید داودآبادی » نوشت: به همه خوانندگان کتاب «دیدم که جانم می‌رود» گفتم و می‌گویم «چقدر از بی‌لیاقتی خودم خوشم اومد که شهید نشدم؛ واقعا اگر من شهید شده بودم، چه کسی می‌خواست «مصطفی» را به شما بشناساند؟!».
کد خبر: ۳۵۵۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۴

پربیننده ها