تشیع انگلیسی و تسنن آمریکایی-2

تشیع انگلیسی در صدد است با سست کردن پایه های نظام از طریق فتنه، روبروی ولایت فقیه بایستد

تشیع انگلیسی در صدد است با سست کردن پایه های نظام از طریق فتنه و از بین بردن اتحاد، روبروی ولایت فقیه ایستادگی کند. شاید بتوان گفت تشیع انگلیسی به نوعی تشیع معاویه‌ای است.
کد خبر: ۳۸۲۱۷
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۴ - 11January 2015

تشیع انگلیسی در صدد است با سست کردن پایه های نظام از طریق فتنه، روبروی ولایت فقیه بایستد

حجتالاسلام علی تبریزی محقق، پژوهشگر و فعال رسانه ای در یادداشتی شفاهی به دفاع پرس، گفت: کفر و نفاق وجود دارد و از ثمره کفر و نفاق جنگ و فتنه است، یعنی جنگ ثمره فتنه ونفاق است. البته تفاوت کفر و نفاق بسار زیاد است و ضربه ای که کفر به بدنه اسلام وارد میکند، خیلی کمتر از ضربه ای است که فتنه وارد میکند. در قرآن نیز آمده است فتنه ضررش خیلی شدیدتر از کشتار است، در کشتار چند نفر کشته میشوند؟ ولی در فتنه ممکن است آثاری در آینده داشته باشد، چرا که هم کشتار است و هم آثار تخریبی روی جامعه خواهد گذاشت.

در بحث تشیع انگلیسی رویکرد اصلی به فتنه و نفاق بازمیگردد، ولی در اسلام آمریکایی کفر(امریکا) مشخص است. روایتی از معصوم(ع) نقل شده که ایشان میفرمایند: دو گروه کمر من را شکستند. تشیع انگلیسی را میتوان در قالب این روایت به نیکی ترجمه و خلاصه کرد. حضرت میفرمایند این دو گروه چه کسانی هستند، عالمی است که بی دین است، یعنی حقیقت را میداند اما دین ندارد و در پی ضربه زدن به دین برمیآید (انگلیس)، دسته دوم جاهلی که تعصب دارد و تنها ظاهری از دین گرفته است و در مسیری حرکت میکند که عالم بی دین میخواهد، این همان شیعیانی میشوند که ظاهر تشیع را دارند و مثلا اعتقاد به امیرالمومنین(ع) نیز دارند، اما حرکتی میکنند که مورد رضایت عالم بی دین (انگلیس) است. به طور مثال ابوموسی اشعری، تشیع معاویهای داشت چرا که معاویه، انگلیس آن زمان بود و ابوموسی نیز چهره به ظاهر بدی نبود، اما جاهل معصب بود و رضایت معاویه، خواسته اش بود، یعنی دقیقا چیزی را که معاویه در جنگ نتوانست به دست بیاورد، در فتنه توسط ابوموسی اشعری به دست آورد.

اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی تشابهاتی نیز با یکدیگر دارند، اسلام آمریکایی که زمان امام خمینی(ره) مطرح میشد، وسعت بیشتری داشت و آن اسلامی است که فرهنگ شهادت و فرهنگ حسینی ندارد و از آزادی و قیام در برابر ظلم، که از ابیعبدالله نشات گرفته، در آن نیست. یعنی فقط یک سری اعمال و رفتار فردی را شخص مسلمان انجام میدهد و درقبال آن آمریکا و انگلیس نیز رضایت دارند، چرا که فرد در تنهایی خود عبادت و به امور روزمره دینی خود رسیدگی کند و به مسائل کلی جامعه اسلامی کاری ندارد. تشیع انگلیسی خطر بزرگتری را روبروی جامعه اسلامی قرار میدهد، چرا که تشیع انگلیسی، همان تشیعی است که روبروی اسلام آمریکایی ایستاده است. قیام ابی عبدالله در تشیع انگلیسی هست، آنکه در مسیر تشیع انگلیس حرکت میکند به قیام ابیعبدالله معتقد است، اما در فلسفه قیام تردید ایجاد میکند. شاید بتوان گفت مانند خوارجی هستند که در زمان امیرالمومنین(ع) که ضربه سهمگینی به پیکره اسلام وارد کردند و مهمترین رکن جامعه اسلامی که ولایت و امامت بود را زیر سوال بردند و گفتند علی(ع) حق نیست و در مقابل وی ایستادگی کردند و جنگیدند. خوارج پایه و رکن نظام را تضعیف کردند و امروز نیز تشیع انگلیسی در صدد است با سست کردن پایه های نظام از طریق فتنه و از بین بردن اتحاد روبروی ولایت فقیه ایستادگی کند. شاید بتوان گفت تشیع انگلیسی به نوعی تشیع معاویهای است.

تشیع انگلیسی نسخه جدیدی از اسلام آمریکایی است یا در امتداد همین مبنا مطرح میشود. باید گفت تشیع انگلیسی نیز یکی از مصادیق اسلام آمریکایی است، اما در زمان امام(ره) شاهد مثالش به این وضوح دیده نشده بود. چرا که حضرت امام(ره) اسلامی را اشاره میکردند که در عربستان دیده میشد و آنها معتقد بودند در منزل نماز به پا دارید و به آمریکا کاری نداشته باشید و اجازه دهید هر کاری میخواهد انجام دهد و مستکبرین نیز هر کاری میخواستند انجام میدادند.

امیرالمومنین(ع) میفرمایند: آگاه باشید بعد از من چیزی پنهان تر از حق و آشکارتر از باطل وجود ندارد و فراوان تر از دروغ به خدا و پیغمبرش یافت نمیشود؛ و بعد در ادامه این روایت میفرمایند: آگاه باشید کسی که شما را به  شعار تفرقه دعوت کند ولو اینکه زیر عمامه من باشد از من نیست. یعنی حضرت همان زمان هشدار میدهد که در زیر عمامه من (تشیع) ممکن است انحراف ایجاد شود و جامعه اسلامی را دچار تردید و انحراف کند و در همین راستا حضرت امام(ره) نیز تعبیری دارند و هنوز برای خیلی از امت مسلمان مرز اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی مشخص نشده است و همچنین امام(ره) میفرماید: اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس. یعنی همان دو گروه "عالم بی دین" و"جاهل متعصب" که همه مشکل اسلام و فتنه ها و اختلافات از همین دو گروه است.

به تعبیر دیگر اسلام آمریکایی، دین سکولار بود اما تشیع انگلیسی، شیعه سکولار است، ما شیعه سکولار نداشتیم، یعنی اسلام آمریکای در برابر شیعه بود. یعنی گروهی بود که اگر سکولار نبودند به آنها شیعه میگفتند، ولی با وجود شیعه انگلیسی این چندپارگی در میان شیعیان نیز به وجود آمد که به شیعه سکولار و شیعه غیرسکولار دسته بندی شدند.

برای آنکه در این باتلاق تشیع انگلیسی و اسلام آمریکایی نیافتیم، حضرت رسول(ص) راهی روشن و راه راست را به امتشان نشان دادهاند و حرکت در این خط مستقیم، همان قرآن و اهل بیت(ولایت) است، بنابراین مسیر هدایت مشخص است، یعنی خط ولایت و فقهای زمان، راهی است که شیعه حقیقی را به سر منزل مقصود خواهد رساند.

 انتهای پیام/ف.ه

نظر شما
پربیننده ها