عراقیها میخواستند شعاری علیه امام خمینی(ره) سر دهیم؛ اما ما متحد شدیم تا هیچ شعاری ندهیم و اگر عراقیها پرسیدند چرا شعار نمیدهید؟ بگوییم امروز، روز اول ماه مبارک رمضان است و اگر شعار بدهیم روزه ما باطل میشود.
کد خبر: ۲۳۸۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷
موبایلم زنگ خورد گوشی را برداشتم؛ گریه امانش را بریده بود. هِق هق میکرد. گفت حیدر، حیدر حاجی شهید شد. حاجی یتیم شدیم، حیدر و کربلا را با هم از دست دادیم.
کد خبر: ۲۳۸۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷
عملیات امام علی(ع) که در منطقه عمومی سوسنگرد و با هدف آزادسازی تپههای اللهاکبر انجام گرفت نقطه عطفی بر توان نیروهای ما برای موفقیت در عملیاتهای بعدی شد.
کد خبر: ۲۳۸۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۶
شهید علی شاکری در یکی از گشتهای شناسایی زخمی شد و از همرزمانش خواست به راهشان ادامه دهند. همرزمانش پس از بازگشت متوجه شدند علی شهید شده است.
کد خبر: ۲۳۸۳۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۶
پسربچه ۱۳ ساله مدام میگفت «خمینی ای امام، خمینی ای امام… » فرمانده بسیار عصبانی شد و دستور داد سرمهایش را بکشند. وی بعد از سه روز به شهادت رسید.
کد خبر: ۲۳۸۰۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۳
برادر شهید میرزاییپور گفت: نورالله شاگردی ممتاز برای امام خمینی(ره) در اعتقاد و شاگردی وفادار به شهید چمران در مبارزه بود.
کد خبر: ۲۳۸۰۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۳
دیدم آقا ایستادهاند و محاسنشان را با حالتی خاص و غمناک در دست گرفته بودند، من تا در را باز کردم، ایشان بیاختیار گفتند: آقای مطهری را کشتند، آقای مطهری را کشتند. ندیدم امام مانند شهادت مطهری ناراحت شده باشند.
کد خبر: ۲۳۷۹۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۲
داودآبادی در صفحه شخصی خود نوشت: از آن روزهای قشنگ، یادگاریهای کمی برایم مانده است که شیرینترینشان، سه عدد ترکش ناقابل مین کنار چشم و گیجگاهم است. یادگاری دیگر، یک فندک نفتی است!
کد خبر: ۲۳۷۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۲
فریدون خیامباشی:
رزمنده و جانباز دفاع مقدس گفت: در عملیات والفجر4 با اصابت چند گلوله روی زمین افتادم و کمی بعد صدای پای عراقیها را شنیدم که برای زدن تیر خلاص میآمدند.
کد خبر: ۲۳۷۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۲
جانباز مدافع حرم گفت: حاضرم هرچه دارم بدهم و بروم. تازه داشتیم عشق میکردیم با رفقایمان، حس و حال خوبی داشتیم، دعا و زیارت عاشورا میخواندیم. آنهایی که در جمع ما لیاقت شهادت داشتند پرکشیدند و به ملکوت رفتند. حس میکنم در سوریه به خدا نزدیکترم.
کد خبر: ۲۳۷۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۱
دستور خیز دادم اما متاسفانه بچهها نتوانستند آن را خوب اجرا کنند. خیلی ناراحت شدم و گفتم: این آموزشی نبود که من میخواستم. حالا من دستور خیز پنج ثانیه به فرمانده گردان میدهم، ببینم او چطور خیز میرود؟! برادر وزوایی گفت: بنده خیز نمیروم! خب من توقع تمرد از دستور را نداشتم.
کد خبر: ۲۳۷۴۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۹
همرزم شهید بیات گفت: آرزوی علی گمنامی بود. خدا هم روی ایشان را زمین نگذاشت و علی جاویدالاثر شد.
کد خبر: ۲۳۷۱۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۶
بالای سرش نشستم تا نمازش تمام شد. گفتم: اگر درد دارید برایتان مسکّن بیاورم. وزوایی با همان فک بسته شده بهزحمت گفت: نه خواهرم، من هرچه بیشتر درد بکشم، بیشتر لذت میبرم. تازه درد من مسکّنش همین نماز است.
کد خبر: ۲۳۷۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۶
ظریفخادم دوری زد و موقعیت هواپیما را به سمت هدف تنظیم کرد و به سمت آن شیرجه زد. در کمال حیرت دیدم او با همان زاویه ادامه داد تا به زمین برخورد کرد! چند بار صدایش زدم: «جناب سروان، جناب سروان!» ولی جوابی نشنیدم! هرگز خاطره تلخ آن از یادم نخواهد رفت.
کد خبر: ۲۳۷۰۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۶
مادر شهید علیرضا ناصرترابی:
مادر شهید علیرضا ناصرترابی گفت: دو ماه قبل از اعزام پسرم به جبهه وقتی بر مزار مادر مرحومم رفته بودم، بر تربت مادرم قسم خوردم که پسرم را راهی جبهههای نبرد کنم.
کد خبر: ۲۳۶۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۶
سرلشکر قاسم سلیمانی گفت: با لورفتن عملیات کربلای4 دشمن شروع کرد به ریختن آتش در ساحل ما. جوی خون از چولانها به سمت رودخانه جاری شده بود؛ حداقل ده تا ۱۵ نفر از بچهها در نقطهای که بودیم، شهید شدند.
کد خبر: ۲۳۷۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۵
سومین شب خاطره جهادی همزمان با سالگرد درگذشت حاج عبدالله والی برگزار میشود.
کد خبر: ۲۳۶۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۴
شهید عباس آقازادهفرد در وصیتنامهاش مینویسد: بار خدایا شکر و سپاس تو را که بنده حقیرت را به سوی خود خواندی و سپاس تو را که من حقیر را لایق دانستی و در زمره شهدا قرار دادی.
کد خبر: ۲۳۶۶۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۳
محسن جهانبانی پس از آزادی و بازگشت به میهن در رشته تئاتر فارغالتحصیل شد و در فیلمهایی همچون خلبان ساخته جمال شورجه، بهترین تابستان من، نفوذی، سریال حضرت یوسف (ع)، مردی از جنس بلور و اخراجیهای ۲ به ایفای نقش پرداخت.
کد خبر: ۲۳۶۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۳
حبوش پرسیده بود: مگه پوست پرتقالها رو جمع نکردی؟ گفته بود: سیدی! رفتم همهی بازداشتگاهها هیچ پوست پرتقالی نبود. بچهها از گرسنگی پوست پرتقالها رو خورده بودند!
کد خبر: ۲۳۶۵۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۲