به گزارش ساجد، کتاب «دیدم که جانم میرود» که خاطرات حمید داوودآبادی با شهید مصطفی کاظمزاده است، 22 مهر امسال از سوی مؤسسه سرلشکر شهید «احمد کاظمی» نجف آباد، بر سر مزار این شهید در بهشت زهرا (س) رونمایی شد.
این اثر دارای 320 صفحه است که مضمون آن حاوی خاطرات، تصاویر و اسناد شهید مصطفی کاظمزاده، توسط همرزم وی حمید داودآبادی به نگارش درآمده و به سلیقه و همت جوانان نسل امروز و با مشارکت مؤسسه «سرلشکر شهید احمد کاظمی» نجف آباد در 5000 نسخه و با قیمت 4800 تومان وارد بازار کتاب شد.
هنوز بیش از 4 ماه از انتشار کتاب «دیدم که جانم میرود»در بازار نشر نگذشته است که این اثر برای پنجمین بار تجدید چاپ و روانه بازار نشر شد.
حمید داودآبادی درباره این اثر بیان میکند: کتاب «دیدم که جانم میرود» خاطرات من با شهید مصطفی کاظمزاده است که از اول آشناییمان شروع میشود یعنی از سال 58 تا 22 مهر 1361 که در سومار شهید شد.
وی میافزاید: این کتاب، خاطرات جنگ نیست بلکه خاطرات رفاقتهای دوستانه بچههای زمان جنگ است که طبق روال زمانی خودش در کتاب روایت میشود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«شهادتش دست خودش بود
حالتی عجیب به خودش گرفت و گفت:
- آره. من امروز بعد از ظهر شهید میشم؛ چه بخوای و چه نخوای! دست من و تو هم نیست. هر چی خدا بخواد، همونه.
رونمایی کتاب شهید مصطفی کاظمزاده در بهشتزهرا
چه کار باید میکردم؟ اصلا چه کار میتوانستم بکنم؟ مصطفی داشت میرفت؛ تنهای تنهای. من اما نمیخواستم بروم. اصلا اهل رفتن نبودم. نه میخواستم خودم بروم و نه مصطفی. تازه او را کشف کرده بودم. تازه داشتم پی به وجودش میبردم .میخواستم مال من باشد؛ فقط و فقط. برنامهها داشتم برای فرداهای دوستیمان.
بدون شک دست خودش بود. مگر نه اینکه من نخواستم بروم و نرفتم؟! پس اگر او هم از ته دل به خدا التماس میکرد که نرود، حتما میتوانست دل خدا را بهدست بیاورد.
رونمایی کتاب شهید مصطفی کاظمزاده در بهشتزهرا
پس باید کاری میکردم که نگاه و خواست مصطفی عوض شود. باید با خواست و تمایل او، نظر خدا را هم برمیگرداندم!».