گفتوگو: علیرضا ملوندی
هر دانشگاهرفتهای، حتماً ترانهی معروف «یار دبستانی من» را شنیده است، هر چند ممکن است نام خوانندهاش را نداند. «جمشید جم» صدای مهربانی دارد که اگر کسی او را نشناسد، باور نمیکند صاحب این صدای آرام و مهربان، ترانهای به آن سبک حماسی و صدای قوی را خوانده باشد.
«جم» با وجود شهرتی که دارد، دچار آفت بزرگ مشاهیر نیست. پژوهشگر موسیقی، استاد دانشگاه و تهیهکنندهی رادیو است و دربارهی موسیقی حرفهایی برای گفتن دارد.
انقلاب اسلامی با خود مشخصههایی به همراه آورد که در همهی زمینهها جامعهی ما را متحوّل کرد و باعث شد ارزشهای اصیل اسلامی و انقلابی وارد فرهنگ ما شود؛ که این مورد در زمینهی موسیقی نیز صادق است؛ یعنی انقلاب اسلامی در زمینهی موسیقی هم توانست ارزشهای خود را وارد موسیقی کشور ما کند.
اگر در مورد کشور خودمان بخواهیم بگوییم، باید گفت که ما واقعاً به انقلاب اسلامی نیاز داشتیم. انقلاب تأثیرات عمیقی بر جای گذاشت و ما را رشد داد؛ یعنی فرهنگ غنی ایرانی - اسلامی که از پیش داشتیم را بالندهتر کرد. بهعنوان مثال، در زمینهی موسیقی ما از غرب جلوتر هستیم؛ زیرا موسیقی ایرانی پنج مقام دارد، اما موسیقی غرب تنها دو مقام دارد؛ یعنی سه گام از ما کمتر دارد. دوم اینکه، ما یک موسیقی غنی، منزه و پاک داریم.
پس از انقلاب، موسیقی ما نیز دگرگونی یافت و معنی و مفهوم پیدا کرد و شکل گرفت. نمونههای آن نیز کاملاً بارز است. به عنوان مثال، اگر به موسیقیهایی که در دههی فجر پخش میشود دقت کنید، متوجه میشوید که در عین سادگی و روانی، حضور مردم و وحدت کلمه را نمایش میدهد و این برگرفته از انقلاب است. این تکامل را میتوانید از سال 59 به بعد در دوران دفاع مقدّس ردگیری کنید. آن دوران، بهترین نغمات، بهترین آهنگها و ... را داشتیم که با عشق و علاقه اجرا میشد. اما متأسفانه در دههی اخیر نمود کلام در موسیقی ما در حال محو شدن است. البته این را باید بگویم که برخی موسیقیهایی که معروف به زیرزمینی هستند یا در اینترنت نمونههای فراوانی از آنها را شاهدیم، نمیتوان موسیقی یک ملت نامید؛ اگر چه به زبان فارسی خوانده شدهاند، اما متعلّق به ملت و فرهنگ ایران نیستند؛ چون کلام باوقاری ندارند و قطعاً موسیقی آنها نیز چنین است.
البته اغلب کارهایی که به نهادهای متولّی موسیقی کشور ما ارائه میشود، موسیقیهای پاکی هستند؛ گرچه این انتقاد وجود دارد که چرا کمکاری صورت میگیرد! ما باید شاهد تولید آثار ارزشمند بیشتری باشیم؛ زیرا انقلاب اسلامی و ارزشهای آن، زمینههای کار کردن فراوانی دارد. ما در دوران دفاع مقدّس، شاهد این همه تنوّع صدا و ملودی بودیم که با وجود ریتمهای خاص رزمی و حماسی، مورد اقبال عامهی مردم واقع شده بودند و آنها را زمزمه میکردند. اما متأسفانه این سیر صعودی موسیقی انقلاب در یک جایی قیچی شد و ما افول کردیم.
اگر در همان سالها که خوانندگان ارزشمدار مشغول کار بودند، نیروهای جوانی تربیت میکردیم که ادامهدهندهی راهشان باشند، امروز شاهد بالندگی موسیقی انقلاب بودیم. گر چه من معتقدم هنوز هم میتوان به جوانهای معتقدمان میدان داد تا باز هم شاهد اوجگیری موسیقی ارزشمدار باشیم.
بیتعارف باید بگویم عملکرد موسیقی ما در زمینه ی پژواک پیام انقلاب اسلامی به ویژه در خارج از مرزها خیلی کم است! من دلم به درد میآید وقتی در روز قدس آثاری را میشنوم که متعلّق به 30 سال پیش است و با خود میگویم چرا آثار جدیدتری نداریم که به جامعه عرضه کنیم؟ البته نمیخواهم بگویم کار نشده، اما خیلی ناچیز بوده و کم است.
یک اشکال عمدهی ما این است که در دقیقهی 90، برنامهریزی میکنیم. هیچگاه برنامهریزی بلندمدت برای کارهایمان نکردهایم و اگر هم کاری صورت گرفته، با سنگاندازی مانع آن میشویم. به عنوان مثال، بنده دو سال وقت صرف کردم تا کاری برای مردم فلسطین و کودکان غزه انجام دهم، اما مطمئن هستم هر وقت این کار برای پخش و تصویب برود، 10 اشکال روی آن میگذارند و به ماهیت اثر توجهی نمیشود! سازهای ما که ایرادی ندارند؛ سازها همان سازهایی هستند که آثار فاخر دفاع مقدّس و انقلاب با استفاده از آنها تولید شد. معلوم میشود یک ایرادی در سطوح مدیریتی وجود دارد.
جالب است بدانید درخشش موسیقی ما دقیقاً از آغاز دورهی اسلامی شروع شد. نگاه کنید چه دانشمندان نامداری در عرصهی موسیقی ایرانی کار کردند؛ بزرگانی چون: ارموی، عبدالقادر مراغی، فارابی، ابن سینا، رازی و ... پرچمداران اعتلای موسیقی ما بودند. پس بدون شک ما در این دوران هم که به جهت اثبات پاک بودن موسیقیمان، آزادی بیشتری داریم، میتوانیم همان حرکتها را شاهد باشیم. فقط باید همت کنیم تا دوباره شاهد اوجگیری موسیقی اصیل و پاکمان باشیم.
مثالی از پاکی موسیقی اصیل و ارزشی برایتان بزنم. همه ساله در فرانسه جشنوارهای به نام آوینیون برگزار میشود که بسیاری از کشورهای جهان در آن شرکت کرده، موسیقیهای محلی خود را عرضه میکنند. وقتی هنرمندان محلی ما میخواهند کار خود را آغاز کنند، با وضو تار یا سهتار را دست میگیرند و مینوازند تا بتوانند معنویت را وارد اثر خویش کنند و نکته اینجاست که این گروهها با همین ادوات ساده بر گروههای بزرگ برتری مییابند. پس ما میتوانیم ارزشهایمان را صادر کنیم؛ فقط باید از این استعدادها حمایت و این توانمندیها را عرضه کرد.
بیتعارف باید بگویم عملکرد موسیقی ما در زمینه ی پژواک پیام انقلاب اسلامی به ویژه در خارج از مرزها خیلی کم است! من دلم به درد میآید وقتی در روز قدس آثاری را میشنوم که متعلّق به 30 سال پیش است و با خود میگویم چرا آثار جدیدتری نداریم که به جامعه عرضه کنیم؟ البته نمیخواهم بگویم کار نشده، اما خیلی ناچیز بوده و کم است.